کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دمچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دمچه
لغتنامه دهخدا
دمچه . [ دُ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) دم کوچک مانند دم مرغ و دم طاوس . (ناظم الاطباء). دم کوتاه را گویند. (برهان ) (آنندراج ). دم خرد : و آن یکی روشن که به دمچه ٔ او [ دجاجه ] است ردف خوانند. (التفهیم ). || ساقه ٔ کوچک . || سبد چوبی . || خاشاک . || هر گی...
-
جستوجو در متن
-
فصیط
لغتنامه دهخدا
فصیط. [ ف َ ](ع اِ) دمچه ٔ خرما. || چیده ٔ ناخن . (منتهی الارب ). فسیط. (اقرب الموارد). رجوع به فسیط شود.
-
فسیط
لغتنامه دهخدا
فسیط. [ ف َ ] (ع اِ) پشیزه ٔ سر خرما. || دمچه ٔ خرما. (منتهی الارب ). || چیده ٔ ناخن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
پشیزه
لغتنامه دهخدا
پشیزه . [ پ َ زَ / زِ ] (اِ) پول ریزه باشد بغایت تنک و کوچک . (فرهنگ جهانگیری ). گویند زری باشد قلب در نهایت نازکی و کوچکی . (برهان قاطع). پول خرد از مس یا برنج . پشیز. پشی . فلس . درم زبون . پول سیاه . || چیزی را گویند از برنج و امثال آن در نهایت تُ...
-
عصعص
لغتنامه دهخدا
عصعص . [ ع ُ ع ُ ] (ع اِ) گوشت باطن الیه ٔ گوسپند یا بن دم و استخوان دمغزه . (منتهی الارب ). استخوان مابین هر دو سرین قریب از مقعد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). عَجب و استخوان دم . (از اقرب الموارد). مهره هاست که نشستن مردم بر آن باشد... و عدد آن سه اس...
-
ردف
لغتنامه دهخدا
ردف . [ رِ ] (ع اِ) نشیننده ٔ سپس سوار. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد). || هرچه در پس چیزی لازم باشد. (آنندراج ) (ناظم الاطباء)(منتهی الارب ). هرچه تابع چیزی باشد. (از اقرب الموارد). || سرین . (آنندراج ) (نا...
-
چه
لغتنامه دهخدا
چه . [ چ َ / چ ِ ] (پسوند تصغیر) به فتح اول و عدم ظهور هاء در فارسی علامت تصغیر است . (در پهلوی ایچک ، ایچه ، ایزه ، ایزک ، ایجک ، ایژک نشانه ٔ تصغیر است ). (حواشی برهان قاطع چ معین ). چون در آخر کلمه درآورند افاده ٔ تصغیر کند مانند باغچه و طاقچه . (...