کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دموکرات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دموکرات
/demokrāt/
معنی
۱. طرفدار دموکراسی.
۲. عضو یا هوادار حزب دموکرات.
۳. دارای حکومت دموکراسی.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
مردمسالار
دیکشنری
democrat
-
جستوجوی دقیق
-
دموکرات
فرهنگ واژههای سره
مردمسالار
-
دموکرات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] ← مردمباور
-
دموکرات
فرهنگ فارسی معین
(دِ مُ) [ فر. ] (ص .) طرفدار حکومت دمکراسی .
-
دموکرات
لغتنامه دهخدا
دموکرات . [ دِ مُک ْ ] (اِخ )2 (حزب ...) یکی از دو حزب بزرگ کشورهای متحد امریکا که مدعی طرفداری از مردم کم مایه یعنی ارباب حِرَف و صنایع کوچک است (در مقابل حزب جمهوریخواه که طرفدار صنایع بزرگ و صاحبان آنها می باشد). این حزب در سال 1792 م . به رهبری ت...
-
دموکرات
لغتنامه دهخدا
دموکرات . [ دِ مُک ْ ] (فرانسوی ، ص ) طرفدار دموکراسی .علاقه مند به حکومت ملی . معتقد به مساوات اجتماعی . آزادمنش . آزادی طلب . مساوات جو. رجوع به دموکراسی شود.
-
دموکرات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فرانسوی: démocrate] (سیاسی) demokrāt ۱. طرفدار دموکراسی.۲. عضو یا هوادار حزب دموکرات.۳. دارای حکومت دموکراسی.
-
واژههای مشابه
-
دموكرات
دیکشنری فارسی به عربی
الديمقراط
-
دموکرات منش
لغتنامه دهخدا
دموکرات منش . [ دِ مُک ْ م َ ن ِ ] (ص مرکب ) آزادیخواه . آزادی طلب . که رفتار آزادمنشانه دارد. که روش و سلیقه ٔ وی بر رعایت حق آزادی دیگران و مساوات اجتماعی استوار است .
-
دولت دموکرات
دیکشنری فارسی به عربی
الحکومة الديموقراطية
-
عضو حزب دموکرات
دیکشنری فارسی به عربی
ديموقراطي
-
حزب سوسیال دموکرات
دیکشنری فارسی به عربی
الحزب الديمقراطي الإشتراکي
-
جستوجو در متن
-
democrat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دموکرات، طرفداراصول حکومت ملی، عضو حزب دموکرات
-
democritean
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دموکرات ها