کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دمر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دمر
/damar/
معنی
۱. بهروافتاده؛ وارو؛ وارون.
۲. روی سینه و شکم دراز کشیده؛ دمرو.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
دمرو، وارونه
دیکشنری
flat, prone, prostrate
-
جستوجوی دقیق
-
دمر
واژگان مترادف و متضاد
دمرو، وارونه
-
دمر
فرهنگ فارسی معین
(دَ مَ) (ص .) (عا.) روی سینه و شکم دراز کشیده .
-
دمر
لغتنامه دهخدا
دمر. [ دَ م َ ] (ص ، ق ) در اصطلاح عامیانه ، منکب . نگون . به روی خفته . به روی افتاده . دمرو. خلاف ِ سِتان . مقابل طاق باز. این کلمه هرچند در کتاب نیامده است ولی لفظی درست و قدیم است . (یادداشت مؤلف ). بر روی خوابیده که در تازی منکوس گویند. (آنندرا...
-
دمر
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) [عامیانه] damar ۱. بهروافتاده؛ وارو؛ وارون.۲. روی سینه و شکم دراز کشیده؛ دمرو.
-
واژههای مشابه
-
دَمَّرَ
فرهنگ واژگان قرآن
هلاک کرد(اعم از انسان ،جنبندگان و اموال)
-
دِمَرْ
لهجه و گویش گنابادی
demar در گویش گنابادی یعنی حالت خوابیده ، به شکم خوابیدن و بالا دادن باسن برای دخول و سکس
-
prone burial
تدفین دَمَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تدفین درازکشی که در آن شکم و صورت جسد بر روی خاک است
-
دمر خوابیدن
لغتنامه دهخدا
دمر خوابیدن . [ دَ م َ خوا / خا دَ ] (مص مرکب ) دمرو خوابیدن . به روی خفتن . مقابل طاق خفتن . مقابل ستان خفتن . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به دمر شود.
-
دمر خوابیدن
دیکشنری فارسی به عربی
تذلل
-
دمر کردن
لهجه و گویش تهرانی
زمین زدن ،برگرداندن
-
دَمَر، دَمَرو، دیمرو
لهجه و گویش تهرانی
به رو به زمین خوابیده، به پشت، وارونه ، برعکس طاقباز
-
واژههای همآوا
-
دَمَّرَ
فرهنگ واژگان قرآن
هلاک کرد(اعم از انسان ،جنبندگان و اموال)
-
دِمَرْ
لهجه و گویش گنابادی
demar در گویش گنابادی یعنی حالت خوابیده ، به شکم خوابیدن و بالا دادن باسن برای دخول و سکس