کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دمبک زن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دمبک زن
لغتنامه دهخدا
دمبک زن . [ دُ ب َ زَ ] (نف مرکب ) دمبک زننده . نوازنده ٔ دمبک . رجوع به دمبک و تنبک شود.
-
واژههای مشابه
-
دُمْبَک
لهجه و گویش گنابادی
dombak در گویش گنابادی یکی از آلات موسیقی محلی و مقامی گناباد است که با پوست گوسفند میسازند و در آن میدمند.
-
دُمبُک، تُنبک
لهجه و گویش تهرانی
ضرب (آلت موسیقی ایرانی).
-
دستک و دمبک/دنبک/خنبک
لهجه و گویش تهرانی
دستک زدن و سرو صدا ،تشریفات ،کف و هورا،شلوغی
-
دستک زدن و دمبک زدن
فرهنگ گنجواژه
جشن، موسیقی .
-
جستوجو در متن
-
دمبکی
لغتنامه دهخدا
دمبکی . [دُ ب َ ] (ص نسبی ) دمبک زن . که دمبک نوازد. که دنبک نواختن پیشه دارد. تنبکی . || کنایه از مردم بی ادب و نافهم و خلاف مذهب است . (لغت محلی شوشتر).