کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دل و جان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دل و جان
فرهنگ گنجواژه
تمامی وجود . از دل و جان= از بُن دندان، از ته دل.
-
دل و جان
فرهنگ گنجواژه
صمیم دل، تمام وجود، تمام هستی. از دل و جان=با علاقه.
-
واژههای مشابه
-
دَلْ
لهجه و گویش گنابادی
dal در گویش گنابادی یعنی سگ ماده
-
دِل
لهجه و گویش بختیاری
del قلب.
-
دِلْ دِلْ
لهجه و گویش گنابادی
deldel در گویش گنابادی یعنی تعلل کردن ، درنگ کردن ، سستی ، تاخیر ، عذر آوردن ، بهانه تراشی برای انجام ندادن
-
دل دل
واژهنامه آزاد
دِلْ دِلْ:(deldel) در گویش گنابادی یعنی تعلل کردن ، درنگ کردن ، سستی ، تاخیر ، عذر آوردن ، بهانه تراشی برای انجام ندادن
-
دل ای دل،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
ترجیع بند تصنیف های قدیمی،علافی
-
دِل دِل کردن
لهجه و گویش تهرانی
مردد بودن
-
دُل دُل،تخم ()
لهجه و گویش تهرانی
چیز قیمتی:مگه تخم دل دل کردی!
-
دل دل کِردن
لهجه و گویش بختیاری
del-del kerdan تردید کردن، دودل بودن.
-
دل شادکنک،دل خوش کنک
لهجه و گویش تهرانی
مایه دلخوشی،رفیقه.
-
عفریت دل
لغتنامه دهخدا
عفریت دل . [ ع ِ دِ ] (ص مرکب ) آنکه دلی چون دل دیو دارد : آهن سم ، فولادرگ ، صاعقه انگیز، صرصر تک ، عفریت دل . (در وصف اسب ). (سندبادنامه ص 252).
-
کج دل
لغتنامه دهخدا
کج دل . [ ک َ دِ ] (ص مرکب ) کج ذوق . بدسلیقه . (فرهنگ فارسی معین ) : چون صبا مجموعه ٔ گل را به آب لطف شست کج دلم خوان گر نظر بر صفحه ٔ دفتر کنم .حافظ.
-
کبک دل
لغتنامه دهخدا
کبک دل . [ ک َ دِ ] (ص مرکب ) جبان . (یادداشت مؤلف ). ترسنده . کبک زهره . رجوع به کبک زهره شود.