کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دلی پائین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دو دلی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) شک و تردید.
-
آزرده دلی
لغتنامه دهخدا
آزرده دلی . [ زَ دَ / دِ دِ ] (حامص مرکب ) چگونگی و صفت آزرده دل .
-
آشفته دلی
لغتنامه دهخدا
آشفته دلی . [ ش ُ ت َ / ت ِ دِ ] (حامص مرکب ) پریشان خاطری .
-
آسوده دلی
لغتنامه دهخدا
آسوده دلی . [ دَ / دِ دِ ] (حامص مرکب ) آسوده خاطری . فراغ بال .
-
کم دلی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (حامص .) جبن ، ترس .
-
آهن دلی
لغتنامه دهخدا
آهن دلی . [ هََ دِ ] (حامص مرکب ) قسوت . قساوَت . || شکیبائی بیش از حد : گفتم آهن دلی کنم چندی ندهم دل بهیچ دلبندی وآنکه را دیده بر دهان تو رفت هرگزش گوش نشنود پندی .سعدی .
-
تافته دلی
لغتنامه دهخدا
تافته دلی . [ ت َ / ت ِ دِ ] (حامص مرکب ) دل آزردگی . برافروختگی بسبب قهر و غضب . رجوع به تافته شود.
-
توسن دلی
لغتنامه دهخدا
توسن دلی . [ ت َ / تُو س َ دِ ] (حامص مرکب ) سخت دلی . (ناظم الاطباء). بدخوئی . ناسازگاری : ز توسن دلی گرچه با کس نساخت نوازنده ٔ خویشتن را شناخت .نظامی .
-
دم دلی
لغتنامه دهخدا
دم دلی . [ دُ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باغ ملک بخش جانکی شهرستان اهواز با 300 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن ماشین رو است . آین آبادی از محلهای سلموند بالا و پایین ، بنه ٔ محمدجعفر، بنه ٔ انگنا تشکیل شده و ساکنان آن از طایفه ٔ سلموند و گلاوند ...
-
دلی بالا
لغتنامه دهخدا
دلی بالا. [ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرغا بخش ایذه شهرستان اهواز. واقع در 60 هزارگزی جنوب باختری ایذه ، با 115 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
دلی محمد
لغتنامه دهخدا
دلی محمد. [ دَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خدابنده لو بخش قروه شهرستان سنندج . واقعدر 20هزارگزی جنوب خاوری گل تپه و 10هزارگزی خاور راه شوسه ٔ همدان به بیجار، با 450 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، انگور، صیفی ، لبنیات و حبوب ،...
-
دلی آباد
لغتنامه دهخدا
دلی آباد. [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چالان چولان بخش حومه ٔ شهرستان بروجرد. واقع در 27 هزارگزی جنوب بروجرد و کنار راه شوسه ٔبروجرد به دورود، با 176 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
دلی آباد
لغتنامه دهخدا
دلی آباد. [ دَ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان کاغه ، بخش دورود شهرستان بروجرد. واقع در 35هزارگزی شمال شرقی دورود، با 176 تن سکنه . آب آن ازقنات و چشمه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
دلی چای
لغتنامه دهخدا
دلی چای . [ دَ ] (اِخ ) (از: ترکی دلی ، به معنی دیوانه + چای ، به معنی رود) شعبه ای است از رود حبله رود در ناحیه ٔ خوار تهران . (جغرافیای طبیعی کیهان ). رود کوتاهی است در شمال ایران این رود در ناحیه ٔ دماوند از کوههای مومج سرچشمه گرفته وارد دشت خوار ...
-
دلی خان
لغتنامه دهخدا
دلی خان . [ دَ ] (مغولی ، اِ مرکب ) خان اقیانوس گیر، یا خان جهان گیر. (از سازمان اداری حکومت صفوی چ دبیرسیاقی حاشیه ٔ ص 40).