کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دلی قوروقچی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
موم دلی
لغتنامه دهخدا
موم دلی . [ دِ ] (حامص مرکب ) صفت و حالت موم دل . نرم دلی و رقت قلب . (یادداشت مؤلف ). نرم دلی . (آنندراج ) : چنان ز عشق کم آزار گشته ام طالب که شیشه موم دلی یاد گیرد از سنگم . طالب آملی (از آنندراج ).و رجوع به موم دل شود.
-
نرم دلی
لغتنامه دهخدا
نرم دلی . [ ن َ دِ ] (حامص مرکب ) ترحم . رحم دلی . نرم دل بودن . رجوع به نرم دل شود.- نرم دلی کردن ؛ ترحم نمودن .
-
مرده دلی
لغتنامه دهخدا
مرده دلی . [ م ُ دَ / دِ دِ ] (حامص مرکب ) صفت مرده دل . مرده دل بودن . افسردگی . ملالت . بی شور و شوقی . رجوع به مرده دل شود.
-
الم دلی
لغتنامه دهخدا
الم دلی . [ اَ ل َ دَ ] (اِ) در کلارستاق به بارانک گویند. رجوع به بارانک و جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 233 شود.
-
پاکیزه دلی
لغتنامه دهخدا
پاکیزه دلی . [ زَ / زِ دِ ] (حامص مرکب ) پاکدلی : پاکیزه دل است این ملک شرق و ملک راپاکیزه دلی باید و پاکیزه دهائی .منوچهری (دیوان چ دبیر سیاقی ص 96).
-
بزرگ دلی
لغتنامه دهخدا
بزرگ دلی . [ ب ُ زُ دِ ] (حامص مرکب ) تکبر. (زمخشری ). بذخ . (یادداشت بخط دهخدا).
-
تشنه دلی
لغتنامه دهخدا
تشنه دلی . [ ت ِ ن َ / ن ِ دِ] (حامص مرکب ) آرزومندی . اشتیاق داشتن : چه اسائت ز من آمدکه بدین تشنه دلی به سوی مشرب احسان شدنم نگذارند.خاقانی .
-
خسته دلی
لغتنامه دهخدا
خسته دلی . [ خ َ ت َ / ت ِ دِ ] (حامص مرکب ) غمناکی . غصه داری . غمگینی : دشمنت خسته و بشکسته و پابسته ببندگشته دل خسته وزان خسته دلی گشته سقیم .(از تاریخ بیهقی چ فیاض ص 493).
-
خرم دلی
لغتنامه دهخدا
خرم دلی . [ خ ُرْ رَ دِ] (حامص مرکب ) دلشادی . مشعوفی . خوشدلی : ندانستند جز شادی شماری نه جز خرم دلی دیدند کاری . نظامی .زمین بوسه دادند بر شکر شاه بخرم دلی برگرفتند راه . نظامی .بخرم دلی زآن طرف بازگشت سوی بزمگاه آمد ازکوه و دشت . نظامی .بفرخ رکابی...
-
ساده دلی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] sādedeli ۱. سادهدل بودن؛ سادگی و صداقت.۲. زودباوری.
-
دو دلی
دیکشنری فارسی به عربی
تردد
-
سخت دلی
دیکشنری فارسی به عربی
اصرار
-
زنده دلی
دیکشنری فارسی به عربی
نشاط
-
دو دلی
لهجه و گویش تهرانی
تردید
-
تیز دلی
لهجه و گویش تهرانی
شهامت