کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دلهم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دلهم
لغتنامه دهخدا
دلهم . [ دَهََ ] (ع ص ، اِ) تیره و تاریک . (منتهی الارب ). مظلم .(اقرب الموارد). || گرگ . (منتهی الارب ). ذئب . (اقرب الموارد). || سنگخوار نر. (منتهی الارب ). نر از قطا. (از اقرب الموارد). || مدهوش عقل رفته از عشق . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ...
-
واژههای مشابه
-
مَا دَلَّهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
آنان را رهنمون نشد
-
جستوجو در متن
-
ابوالحسن
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) عبیداﷲبن حسین بن دلال بن دلهم . رجوع به عجیداﷲ... شود.
-
کرخی
لغتنامه دهخدا
کرخی . [ ک َ ] (اِخ ) عبداﷲبن حسن بن دلهم ابوالحسن الکرخی (260 - 340 هَ . ق .). منسوب به کرخ جدان است . وی بر مذهب ابوحنیفه بود. (از معجم البلدان ). از اوست : کتاب المختصر در فقه و مسئلة فی الاشربه و تحلیل نبیذ التمر. (یادداشت مؤلف ). وی از فقهای نا...
-
عروةالوثقی
لغتنامه دهخدا
عروةالوثقی . [ ع ُرْ وَ تُل ْ وُ قا ] (ع اِ مرکب ) (الَ ...) دست آویز محکم ، و عروه که بمعنی رسن شهرت دارد خطاست . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). گوشواره ٔ استوار. (ملخص اللغات خطیب کرمانی ). عقد محکم و استوار. (ناظم الاطباء). دستاویز محکمتر. محکمترین دس...
-
تمسک
لغتنامه دهخدا
تمسک .[ ت َ م َس ْ س ُ ] (ع مص ) چنگ درزدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اعتصام . (از اقرب الموارد) : و قد انار اﷲ بصائرهم و اخلص ضمائرهم و ارشدهم الی ال...
-
گرگ
لغتنامه دهخدا
گرگ . [ گ ُ ] (اِ) پارسی باستان ورکانا ، اوستایی وهرکه (گرگ )، پهلوی گورگ ، هندی باستان ورکه (گرگ )، ارمنی گل ، کاشانی ور، ورگ ، ورگ ، مازندرانی وُرگ ، کردی ورگ ، افغانی لوگ ، اُسّتی برق یا بیرق ، بیرنق ، بلوچی گورگ ، گورک ، یودغاورگ ، یغنابی ارک جان...
-
تاریک
لغتنامه دهخدا
تاریک . (ص ) اکثر استعمال آن بمعنی تیره است مثلاً هرچه تاریک باشد آنرا تیره توان گفت بخلاف آنچه تیره بودهمه ٔ آنرا تاریک نمی توان گفت چنانکه تاریک رو بمعنی روسیاه . (آنندراج ). در استعمال ، این لفظ خاص است و لفظ تیره عام ، چرا که هر چیز که تاریک باشد...