کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دلداری کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دلداری کردن
لغتنامه دهخدا
دلداری کردن . [ دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دلداری دادن . غمگساری کردن . تسلی بخشیدن . استمالت و دلجوئی کردن و خشنود ساختن : من دلخسته را دلداریی کن چو دل دادی مرا غمخواریی کن . نظامی .کندت دلبری و دلداری هم عروسی و هم پرستاری . نظامی .نگفتی بی وفا یارا ک...
-
واژههای مشابه
-
دلداری ناپذیر
دیکشنری فارسی به عربی
لا عزاء له
-
دلداری،()دادن
لهجه و گویش تهرانی
تسلا
-
دلداری دادن (به)
دیکشنری فارسی به عربی
راحة
-
تسلا و دلداری
فرهنگ گنجواژه
دلداری.
-
دلداری و تسلی
فرهنگ گنجواژه
تسلی دادن.
-
نصحت و دلداری
فرهنگ گنجواژه
راهنمائی.
-
جستوجو در متن
-
الووینیه
واژهنامه آزاد
دلداری دادن و آرام کردن
-
comforting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آرامش، دلداری دادن، اسایش دادن، تسهیل کردن
-
comforted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تسخیر شد، دلداری دادن، اسایش دادن، تسهیل کردن
-
comforts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راحتی، راحت، مایه تسلی، اسایش، اسودگی، دلداری دادن، اسایش دادن، تسهیل کردن
-
غمگساری کردن
لغتنامه دهخدا
غمگساری کردن . [ غ َ گ ُ ک َ دَ ](مص مرکب ) غمخواری کردن . دوست و رفیق و غمخوار بودن . دلداری دادن . رجوع به غم ، غمگسار و غمگساری شود.
-
تسلی دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دلجویی کردن، دلداری دادن، تسلا بخشیدن، آرامشبخشیدن ۲. نواختن ≠ آزردن