کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دلداری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دلداری
/deldāri/
معنی
۱. دلبری؛ معشوق و محبوب بودن.
۲. دلنوازی؛ دلجویی؛ تسلی.
۳. دلیری؛ دلاوری؛ شجاعت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تسلی، تسلیت، دلگرمی
دیکشنری
consolation, relief, solace
-
جستوجوی دقیق
-
دلداری
واژگان مترادف و متضاد
تسلی، تسلیت، دلگرمی
-
دلداری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) تسلی دادن ، غم - خواری .
-
دلداری
لغتنامه دهخدا
دلداری . [ دِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی دلدار. معشوقگی . معشوق بودن . محبوب بودن : ز دلداری دلی بی بهر بودش ز بی یاری شکر چون زهر بودش . نظامی .دلت گرچه به دلداری نکوشدبگو تا عشوه رنگی می فروشد. نظامی .دلداری و یک دلی نمودن وآنگه به خلاف قول بودن ...
-
دلداری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] deldāri ۱. دلبری؛ معشوق و محبوب بودن.۲. دلنوازی؛ دلجویی؛ تسلی.۳. دلیری؛ دلاوری؛ شجاعت.
-
دلداری
دیکشنری فارسی به عربی
تعزية
-
دلداری
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: delvâdehi طاری: deldâri طامه ای: deldâri طرقی: delvâdahi / deldâri کشه ای: delvâdehi نطنزی: deldâri
-
واژههای مشابه
-
دلداری دادن
لغتنامه دهخدا
دلداری دادن .[ دِ دَ ] (مص مرکب ) تسلیت گفتن . تسلی دادن . غمگساری کردن . مصیبت زده یا داغدیده یا پریشان خاطری را تسکین بخشیدن . (فرهنگ عوام ). مایه ٔ دلخوشی کسی را با اندرز و نصیحت فراهم کردن و از غم و اندوه او کاستن . کسی را تشویق کردن و بر جرأت ا...
-
دلداری کردن
لغتنامه دهخدا
دلداری کردن . [ دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دلداری دادن . غمگساری کردن . تسلی بخشیدن . استمالت و دلجوئی کردن و خشنود ساختن : من دلخسته را دلداریی کن چو دل دادی مرا غمخواریی کن . نظامی .کندت دلبری و دلداری هم عروسی و هم پرستاری . نظامی .نگفتی بی وفا یارا ک...
-
دلداری ناپذیر
دیکشنری فارسی به عربی
لا عزاء له
-
دلداری،()دادن
لهجه و گویش تهرانی
تسلا
-
دلداری دادن (به)
دیکشنری فارسی به عربی
راحة
-
تسلا و دلداری
فرهنگ گنجواژه
دلداری.
-
دلداری و تسلی
فرهنگ گنجواژه
تسلی دادن.
-
نصحت و دلداری
فرهنگ گنجواژه
راهنمائی.