کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دلخوری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دلخوری
/delxori/
معنی
ملالت؛ رنجیدگی و آزردگی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
acrimony, chagrin, edginess, gall, glumness, offense, peeve, pique, quarrel, resentment, score, umbrage, upset
-
جستوجوی دقیق
-
دلخوری
فرهنگ فارسی معین
( ~. خُ) (حامص .) رنجیدگی ، آزردگی .
-
دلخوری
لغتنامه دهخدا
دلخوری . [ دِ خوَ / خ ُ ] (حامص مرکب ) رنجیدگی . آزردگی . اندک تألم و تأثر از دوستی یا یکی از کسان و خویشان . (یادداشت مرحوم دهخدا). ملالت . غمگینی . گله . شکایت . نارضایی . اوقات تلخی . (فرهنگ لغات عامیانه ).- دلخوری داشتن از کسی یا چیزی ؛ از او ...
-
دلخوری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عامیانه، مجاز] delxori ملالت؛ رنجیدگی و آزردگی.
-
دلخوری
دیکشنری فارسی به عربی
ازعاج , مخالفة
-
دلخوری
لهجه و گویش تهرانی
آزردگی
-
جستوجو در متن
-
annoyance
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناراحتی، دلخوری، رنجش، اذیت، ازار، ازردگی، سوزش
-
annoyances
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناراحتی، دلخوری، رنجش، اذیت، ازار، ازردگی، سوزش
-
آشتی
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) 1 - رفع دلخوری و کدورت . 2 - تمام کردن جنگ .3 - آرامش .
-
آزردگی
لغتنامه دهخدا
آزردگی . [ زَ دَ / دِ ] (حامص ) صدمه . جراحت . خستگی . || رنجگی .رنجیدگی . دلتنگی . دلخوری . || خشم . غضب .
-
offences
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جرایم، حمله، توهین، گناه، اهانت، تجاوز، قانون شکنی، بزه، رنجش، لغزش، یورش، هجوم، تقصیر، دلخوری
-
offense
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توهین، حمله، گناه، اهانت، تجاوز، قانون شکنی، بزه، رنجش، لغزش، یورش، هجوم، تقصیر، دلخوری
-
offence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توهین، حمله، گناه، اهانت، تجاوز، قانون شکنی، بزه، رنجش، لغزش، یورش، هجوم، تقصیر، دلخوری
-
offenses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جرایم، حمله، توهین، گناه، اهانت، تجاوز، قانون شکنی، بزه، رنجش، لغزش، یورش، هجوم، تقصیر، دلخوری
-
وَقْ
لهجه و گویش گنابادی
wagh در گویش گنابادی یعنی گپ نامربوط ، حرفهایی که باعث ناراحتی و دلخوری میشود ، صدای سگ