کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دلبازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دلبازی
لغتنامه دهخدا
دلبازی . [ دِ ] (حامص مرکب ) دل بازی . حالت و چگونگی دل باخته . (یادداشت مرحوم دهخدا). دل باختگی : نخست با تو به دلبازی اندرآمده ام چو دل نماند تن دردهم به جانبازی . سوزنی .رجوع به دلباز و دل باختگی شود. || تهور و گستاخی . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
تن دردادن
لغتنامه دهخدا
تن دردادن . [ ت َ دَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از راضی شدن و قبول کردن باشد. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از فرهنگ رشیدی ) (از غیاث اللغات ). راضی شدن . (از شرفنامه ٔ منیری ). حاضر شدن برای امری و قبول کردن کاری . (از فرهنگ فارسی معین ). تن اند...