کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دقیقه شمار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
minute hand
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دقیقه دست، عقربه دقیقه شمار ساعت
-
ساعت شمار
لغتنامه دهخدا
ساعت شمار. [ ع َ ش ُ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) (عقربک ...) عقربکی که در صفحه ساعت نصب شده و ساعات را نشان میدهد، مقابل دقیقه شمار و ثانیه شمار.
-
ثانیه شمار
لغتنامه دهخدا
ثانیه شمار. [ ی َ / ی ِ ش ُ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) عقربک خرد که ثانیه های دقیقه را در دستگاه ساعت معلوم کند.
-
شمار
لغتنامه دهخدا
شمار. [ ش ُ ] (اِ) حساب . (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) : چون شمار آید بی رنج بیک ساعت بر تو بشمارد یک خانه پر از ارزن . فرخی .نی نی دروغ گفتم این چه شمار باشدباری نبید خوردن کم از هزار باشد. منوچهری .خواجه ٔ بزر...
-
عقربه
لغتنامه دهخدا
عقربه . [ ع َ رَ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِ) عقربة. عقربه ٔ ساعت . هر یک از میله های فلزی باریک گردان متصل به چرخها و دستگاههای ساعت که گردش آنها در روی صفحه ٔ ساعت نشان دهنده ٔ ثانیه و دقیقه و ساعت باشد. هر یک از دو میله ٔ باریک بر صفحه ٔ ساعت که یکی دق...
-
ساعات
لغتنامه دهخدا
ساعات . (ع اِ) ج ِ ساعة. پاره هائی از روز و شب . (منتهی الارب ). || دمها. نفسها و لحظات . || اوقات . || تقسیمات مخصوص روز و شب ، هر ساعتی برابر 60 دقیقه است . آلات وقت شمار. رجوع به ساعت شود.
-
زحل
فرهنگ فارسی معین
(زُ حَ) [ ع . ] (اِ.) کیوان ؛ ششمین سیاره از سیارات منظومه شمسی ، دارای حلقه ای نورانی و زیبا. حرکت وضعی اش ده ساعت و چهارده دقیقه و حرکت انتقالی اش بیست و نه سال و نیم می باشد، در نجوم قدیم جزء ستارگان نَحس به شمار می آمد.
-
پینانگ
لغتنامه دهخدا
پینانگ . (اِخ ) یا پولو پینانگ . جزیره ای است در مقابل ساحل غربی از شبه جزیره ٔ مالاکا. انگلیسها نام جزیره ٔ پرنس دگال بوی داده اند. در 600 هزارگزی شمال غربی سنگاپور. و ساحل لسلی در روبروی این جزیره و هر دو در شمار مستعمرات انگلیس اند. در بین پنج درج...
-
واحد زمان
لغتنامه دهخدا
واحد زمان . [ ح ِ دِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی است که برای سنجش زمان به کار میرود. واحد اصلی زمان در دستگاه S.T.M و S.K.M و S.G.C ثانیه (S) است که یکی از سه واحد اساسی این دستگاه به شمار میرود. رجوع به ساعت و ثانیه شود. واحدهائی که در عمل ب...
-
استانکوی
لغتنامه دهخدا
استانکوی . [ ] (اِخ ) یا استان کُس یا استان کو . جزیره ٔ مستطیل و تنگی است در بحرالجزائر مقابل ساحل جنوب غربی آناطولی در دهانه ٔ خلیج مستطیل معروف به استانکوی کورفزی . از شمال شرقی بسوی جنوب غربی بین 36 درجه و 40 دقیقه و 36 درجه و 55 دقیقه ٔ عرض شمال...
-
تاریخ قمری
لغتنامه دهخدا
تاریخ قمری . [ خ ِ ق َ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون در ذیل کلمه ٔ سنه آرد: ماه قمری حقیقی عبارتست از زمان جدایی ماه از خورشید از وضع مخصوصی به نسبت خورشید مانند اجتماع و هلال تا باز بدان وضع مخصوص بازگردد و این وضع در نزد ...
-
نیشابور
لغتنامه دهخدا
نیشابور. [ نی / ن َ ] (اِخ ) نشابور. نشاپور. نیشاپور. نیسابور. پهلوی : نیوشاهپور . نام اصلی آن نیوک شاهپوهر . بنای این شهر را از شاهپور اول دانسته اند و آن را یکی از چهار شهر بزرگ خراسان قدیم گفته اند. در دوره ٔ یزدگرد دوم (438 - 457 م .) نیشابور مدت...
-
گوسپند
لغتنامه دهخدا
گوسپند. [ پ َ ] (اِ) گوسفند. در اوستا:گئوسپنتا (مرکب از گئو به معنی گاو و سپنتا به معنی مقدس و روی هم به معنی جانور (اهلی ) پاک است ، و در پهلوی گوسپند نام مطلق جانوران اهلی است ). (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نر آن را قوچ و ماده ٔ آن را میش و یک...
-
خیام
لغتنامه دهخدا
خیام . [ خ َی ْ یا ] (اِخ ) شهرت و لقب و تخلص ابوالفتح و بقولی ابوحفص غیاث الدین عمربن ابراهیم نیشابوری است و او را خیامی نیز می نامند [ متوفی بین 515 - 517 هَ . ق . ] . او حکیم وریاضی دان و شاعر معروف ایران در قرن پنجم و ششم هَ . ق . است . سبب شهرت ...
-
رضائیه
لغتنامه دهخدا
رضائیه . [ رِ ئی ی َ ] (اِخ ) نام اصلی این شهر ارومیه یا اورمیه است که در اواسط سلطنت رضاشاه به رضائیه تغییر نام یافت و تا آخر دوران پهلوی به همین نام خوانده میشد. در 921هزارگزی شمال باختری تهران و 125هزارگزی جنوب باختری تبریز و 144هزارگزی جنوب خوی و...