کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دقایق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دقایق
فرهنگ فارسی معین
(دَ یِ) [ ع . دقائق ] (اِ.) جِ دقیقه .
-
دقایق
لغتنامه دهخدا
دقایق . [ دَ ی ِ ] (ع اِ) دقائق . ج ِ دقیقه . رجوع به دقیقه و دقائق شود. || نکات باریک . خرده ها: دقایق نظری و علمی : گفتن شعر و دقایق و مضایق آن کار امیرالمؤمنین نیست . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 238). او را [ امیر مسعود را ] در این باب بسیار دقایق است ...
-
دقایق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: دَقائِق، جمعِ دَقیقَة] daqāyeq = دقیقه
-
واژههای مشابه
-
در آخرین دقایق
دیکشنری فارسی به عربی
في الّلحَظاتِ لأخيرة
-
حقایق و دقایق
فرهنگ گنجواژه
جزئیات.
-
جستوجو در متن
-
في الّلحَظاتِ لأخيرة
دیکشنری عربی به فارسی
در آخرين لحظات , در آخرين دقايق
-
دقائق
لغتنامه دهخدا
دقائق . [ دَ ءِ ] (ع اِ) ج ِ دَقیقة. (اقرب الموارد)(منتهی الارب ). دقایق . رجوع به دقایق و دقیقة شود.
-
punctilios
دیکشنری انگلیسی به فارسی
punctilios، دقایق، نکته دقیق در ایین رفتار
-
مخربص
لغتنامه دهخدا
مخربص . [ م ُ خ َ ب ِ ] (ع ص ) مرد بسیار حسابی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). بسیار حساب دان . (ناظم الاطباء). || تتبعکننده ٔ دقایق چیزها. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). متتبع در دقایق چیزها. (ناظم الاطباء...
-
نکته بین
لغتنامه دهخدا
نکته بین . [ ن ُ ت َ / ت ِ ] (نف مرکب ) آنکه اعتراض می کند و ایراد می گیرد. (ناظم الاطباء). رجوع به نکته گیر شود. || که دقایق و نکات و ریزه کاری های کاری یا سخنی را درمی یابد.
-
سرشناس
لغتنامه دهخدا
سرشناس . [ س َ ش ِ ] (ن مف مرکب ) معروف . مشهور : ای ز آسمان بصد درجه سرشناس ترسِرّ دقایق ازلت از برآمده .خاقانی .
-
صاروخانی
لغتنامه دهخدا
صاروخانی . (اِخ ) صاحب کشف الظنون گوید او راست : دقایق المیزان فی مقادیر الأوزان و آن رساله ای است در اکسیر. (کشف الظنون ج 1 ص 494).
-
ملتقص
لغتنامه دهخدا
ملتقص . [ م ُ ت َ ق ِ ] (ع ص ) پی برنده و تتبعکننده دقایق امور و باریک آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).