کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دفن کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دفن کردن
برابر فارسی
گوراندن، خاکسپار
دیکشنری
bury, entomb, inter
-
جستوجوی دقیق
-
دفن کردن
فرهنگ واژههای سره
گوراندن، خاکسپار
-
دفن کردن
لغتنامه دهخدا
دفن کردن . [ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بزیر خاک کردن . بزمین کردن . بخاک سپردن . بگور کردن . چال کردن . خاک کردن . در خاک نهادن . اجتنان . جَن ّ. (دهار). طفذ. هدون . (منتهی الارب ) : این خبر [ خبر مادر عبداﷲ ] به حجاج بردند بشگفت بماند و فرمود تا عبداﷲ ...
-
دفن کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ادفن , عامي , قبر
-
واژههای مشابه
-
مراسم دفن
دیکشنری فارسی به عربی
جنازة
-
دفن و کفن
فرهنگ واژههای سره
خاکسپار
-
کفن و دفن
فرهنگ واژههای سره
خاکسپار
-
کفن و دفن
فرهنگ گنجواژه
بخاک سپاری.
-
کفن و دفن
لهجه و گویش تهرانی
مراسم خاکسپاری
-
کسیکه کفن و دفن مرده را بعهده میگیرد
دیکشنری فارسی به عربی
تعهد
-
جستوجو در متن
-
چال کِردن
لهجه و گویش بختیاری
čâl kerdan دفن کردن، خاک کردن.
-
تدفین
واژگان مترادف و متضاد
۱. خاکسپاری، دفن ۲. بهخاک سپردن، خاک کردن، دفن کردن، مدفون ساختن
-
مدفن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] madfan جای دفن کردن؛ محل دفن.
-
repugn
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دفن کردن