کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دفزک شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دفزک شدن
لغتنامه دهخدا
دفزک شدن . [ دَزَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) معقد و زفت و سفت و سطبر شدن و بستن مایعی : دفزک شدن شیر؛ کلچیدن آن . بستن آن . ستبر شدن آن . (یادداشت مرحوم دهخدا): تکبد؛ دفزک شدن شیر. تمطط؛ دفزک شدن آب . خثارة، خثر، خثران ، خثور، خثورة؛ دفزک شدن شیر و چغرات گش...
-
جستوجو در متن
-
وثاجة
لغتنامه دهخدا
وثاجة. [ وَ ج َ ] (ع مص ) درشت و دفزک گردیدن وبسیارگوشت شدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زفت شدن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
کلچیدن
لغتنامه دهخدا
کلچیدن . [ ک َ دَ ] (مص ) بستن شیر و مانند آن چنانکه در جغرات . دلمه شدن چنانکه شیر و خون . بسته شدن شیر بصورت ماست و پنیر یا لور. خثور. بریدن شیر. دفزک شدن شیر. ستبر شدن شیر. خفته شدن شیر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) .
-
تکنثر
لغتنامه دهخدا
تکنثر. [ ت َ ک َ ث ُ ] (ع مص ) بزرگ و دفزک شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ضخیم شدن . (از اقرب الموارد). || برافراشته گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). انتفاش . (اقرب الموارد).
-
فلاق
لغتنامه دهخدا
فلاق . [ ف ِ ] (ع مص ) دفزک شدن شیر و ترش گردیدن آن ، چندانکه پاره پاره گردد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
خثران
لغتنامه دهخدا
خثران . [ خ َ ث َ ] (ع مص ) دفزک شدن شیر و چغرات گشتن آن . رجوع به خَثر شود . (ع اِمص ) دفزکی . هنگفتی شیر. (از ناظم الاطباء).
-
خثر
لغتنامه دهخدا
خثر. [ خ َ ] (ع مص ) دفزک شدن شیر و چغرات گشتن آن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). غلیظ شدن شیر. (از متن اللغة). کلچیدن . بستن شیر. || کم کردن آب زیادی و بی فایده . (دزی ج 1 ص 352). غلیظ شدن آب . ستبر شدن مایع مقابل رقت . (از تاج المصاد...
-
عیب
لغتنامه دهخدا
عیب . [ ع َ ] (ع مص ) عیبناک گردیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). عیب دار گشتن کالا. (از اقرب الموارد). || عیبناک گردانیدن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). عیب دار کردن . لازم و متعدی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || دفزک...
-
تعقد
لغتنامه دهخدا
تعقد. [ ت َ ع َق ْ ق ُ ] (ع مص ) بسته شدن . (زوزنی ). دفزک گردیدن دوشاب و ستبر شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). غلیظ شدن دوشاب . (از اقرب الموارد). || مانند عقده ٔ بنا گشتن قوس قزح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || برآمدن نورد زیرین ...
-
تکبد
لغتنامه دهخدا
تکبد. [ ت َ ک َب ْ ب ُ ] (ع مص ) به میان آسمان رسیدن آفتاب . (تاج المصادر بیهقی ). در میانه ٔ آسمان درآمدن آفتاب . || آهنگ کار کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || در میان فلات درآمدن یا قصد میان یا معظم آن کردن .(از ...
-
شثر
لغتنامه دهخدا
شثر. [ ش َ ث َ ] (ع مص ) دفزک . ستبر گردیدن چشم از ریم . (منتهی الارب ). غلیظ شدن چشم کسی از چرک . (شرح قاموس ). درآمدن دانه های سرخ بر روی پلک چشم . (از متن اللغة).
-
هجیمة
لغتنامه دهخدا
هجیمة. [ هََ م َ ] (ع ص ، اِ) شیر که در مشک نو ریزند و دوغ ناکرده خورند. (منتهی الارب ). || شیر دفزک . (منتهی الارب ). شیر غلیظ. (اقرب الموارد). || شیر جغرات شده . (منتهی الارب ). || شیر نزدیک جغرات شدن رسیده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
بریده
لغتنامه دهخدا
بریده . [ ب ُدَ / دِ ] (ن مف / نف ) مقطوع . قطعشده . (ناظم الاطباء). أجذّ. جَذیذ. جَزیز. صَریم . ضَنیک . قَطیل . مَجزوز. مَحذوذ. مَحذوف . مَشروص . مَصروم . مَفروض . مَفصول . مَقطول . مَمنون . مَنجوّ. موضَّع. هِبِرّ : که چون برد خواهد سر شاه چین برید...
-
بریدن
لغتنامه دهخدا
بریدن . [ ب ُ دَ / ب ُرْ ری دَ ] (مص ) قطع کردن . (آنندراج ).جدا کردن . (ناظم الاطباء). جدا کردن با آلتی برنده چون کارد و غیره . (یادداشت دهخدا). اًبتات . اًترار.اجتباب . اجتذاذ. اجتزاز. احتئمام . اخترام . اختزال . اختضام . اختمام . اًخناب . اًرباذ. ...