کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دفتر ثبت درهای ضدِآب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
رئیس دفتر
دیکشنری فارسی به عربی
أمين المکتب
-
دفتر دارایی
دیکشنری فارسی به عربی
جرد
-
دفتر باطله
دیکشنری فارسی به عربی
نشافة
-
دفتر الزيارات
دیکشنری عربی به فارسی
دفتر يادبود
-
دفتر روزنامه
دیکشنری فارسی به عربی
مجلة , نشافة
-
دفتر یادبود
دیکشنری فارسی به عربی
دفتر الزيارات ، سجل التخليد
-
وزیر دفتر
لهجه و گویش تهرانی
وزیر در بار
-
railway post office, bureau ambulant 1 (fr.)
دفتر پُست ریلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات - پست] دفتر پُستی مستقر در واگنهای قطار در یک مسیر حملونقل که عملیات تجزیه و آمادهسازی و ارسال مرسولات سپردهشده به پُست در آنجا انجام میشود و در طول مسیر، کار تحویل و دریافت فرستهها و مرسولات پُستی را در نقاط تعیینشدۀ بین راه ب...
-
mobile post office, bureau de poste mobile (fr.)
دفتر پُست سیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات - پست] دفتر مستقر در داخل قطار یا وسیلۀ نقلیۀ جادهای یا کشتی یا در نمایشگاهها و همایشها که خدماتِ پُستی را در مناطق فاقد دفاتر پُستی ثابت یا مناطق دوردست ارائه میدهد
-
highway post office, bureau ambulant 2 (fr.)
دفتر پُستی بزرگراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات - پست] دفتر پُستی مستقر در وسایل نقلیۀ جادهای در یک مسیر که عملیات تجزیه و آمادهسازی و ارسال و برداشت پُستی مرسولات سپردهشده به پُست در آنجا انجام میشود و در طول مسیر، کار تحویل و دریافت فرستهها و مرسولات پُستی را در نقاط تعیینش...
-
secondary office, établissement secondaire (fr.)
دفتر پُستی تابع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات - پست] دفتر پُستی وابسته به دفتر پستی مرکزی که در مقایسه با دفاتر اصلی خدمات محدودتری ارائه میدهد و معمولاً شخصی خارج از سازمان پُست آن را اداره میکند
-
travel agency
دفتر خدمات مسافرتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] دفتری که فراهم کردن بلیت و محل اقامت و گاه خدماتی مانند اخذ روادید و بیمۀ مسافرتی را برعهده دارد متـ . سفرگذاری
-
در دفتر وارد کردن
دیکشنری فارسی به عربی
سجل
-
دفتر تکالیف درسی
دیکشنری فارسی به عربی
دفتر الملاحظات
-
کتابچه یا دفتر بغلی
دیکشنری فارسی به عربی
کتاب الجيب