کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دفترچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دفترچه
/daftarče/
معنی
دفتر کوچک.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
booklet, notebook, pad
-
جستوجوی دقیق
-
دفترچه
فرهنگ فارسی معین
( ~. چِ) (اِمصغ .) دفتر کوچک . ؛ ~ پس انداز دفترچه ای که بانک یا مؤسسة مالی به هر دارندة حساب پس انداز می دهد و در آن مبلغ موجودی و دریافتی یا پرداختی را ثبت می کند.
-
دفترچه
لغتنامه دهخدا
دفترچه . [ دَ ت َ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) مصغر دفتر. (آنندراج ). دفتر کوچک . (لغات فرهنگستان ). دفتر خرد. کتابچه . || مزیدعلیه دفتر. (از آنندراج ) : مشهور به عشق تو ستمگر گشتم حرف غم عشقم که مکرر گشتم می ناز که مثل تو ندیدم هرچنددفترچه ٔ حسن را سراسر گ...
-
دفترچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب. فارسی، مصغرِ دفتر] daftarče دفتر کوچک.
-
دفترچه
دیکشنری فارسی به عربی
کتيب
-
واژههای مشابه
-
cargo book
دفترچۀ بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] دفترچهای حاوی اطلاعات کامل کالاها، شامل نوع، تعداد، نحوۀ بستهبندی، وزن، فرستنده، گیرنده، شمارۀ انبار و مشخصات محل تخلیه که افسر اول آن را تهیه میکند
-
دفترچه یادداشت
دیکشنری فارسی به عربی
وسادة
-
postal savings bank book, livret dépargne postal (fr.)
دفترچۀ پسانداز پُستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات - پست] سندی که بهصورت دفترچۀ پسانداز برای دارندۀ حساب جاری یا پسانداز صادر میشود و حاوی جزئیات دادوستدها و مبادلات حساب است
-
دفترچه چک (بانک)
دیکشنری فارسی به عربی
دفتر الصکوک
-
جستوجو در متن
-
notebooks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دفترچه یادداشت
-
logbooks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دفترچه یادداشت
-
postbook
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دفترچه یادداشت
-
outbook
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دفترچه یادداشت
-
landbook
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دفترچه یادداشت