کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دغدغان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دغدغان
/daqdaqān/
معنی
= داغداغان
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دغدغان
لغتنامه دهخدا
دغدغان . [ دَ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان مواضعخان بخش ورزقان شهرستان اهر. سکنه ٔ آن 251 تن . آب آن از دو رشته چشمه و محصول آن غلات و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
دغدغان
لغتنامه دهخدا
دغدغان . [ دِ دِ ] (اِ) داغداغان . تادانه ، که درختی است . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به داغداغان و تادانه در همین لغت نامه و در دایرةالمعارف فارسی شود.
-
دغدغان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] daqdaqān = داغداغان