کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دعامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دعامه
/de'āme/
معنی
۱. ستون.
۲. ستون خانه.
۳. پایهای چوبی که برای داربست یا سایهبان به کار ببرند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دعامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: دعامَة، جمع: دَعائِم] [قدیمی] de'āme ۱. ستون.۲. ستون خانه.۳. پایهای چوبی که برای داربست یا سایهبان به کار ببرند.
-
واژههای مشابه
-
دعامة
لغتنامه دهخدا
دعامة. [ دَ م َ ] (ع اِ) شرط. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
دعامة
لغتنامه دهخدا
دعامة. [ دِ م َ ] (ع اِ) ستون خانه . || چوبی که بر آن وادیج انگور و مانند آن نهند. دِعام . ج ، دَعائم . || چوب چرخ ، و آن دو را دعامتان گویند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). چوب سر چاه که چرخ بر او نهند. (دهار). و رجوع به دعامتان شود. || مهتر ق...
-
دعامة
لغتنامه دهخدا
دعامة. [ دِم َ ] (ع اِ) دعامة. ستون . || جرز. || هر چیز که اساس و بنیاد کاری باشد. || چرخ چاه . (ناظم الاطباء). و رجوع به دعامة شود.
-
دعامة
دیکشنری عربی به فارسی
کنار , طرف , مرز , حد , نيم پايه , پايه جناحي , پشت بند ديوار , بست ديوار , نزديکي , مجاورت , اتصال , حاءل , نگهدار , پايه , تير , شمع (درمعدن) , نگهداشتن , پشتيباني کردن , حاءل کردن يا شدن , ميل , شمع , سايبان يا چادر جلو مغازه , مهار يامحدودکردن , ...
-
واژههای همآوا
-
دائمه
فرهنگ نامها
(تلفظ: dā’me) (عربی) (مؤنث دائم) همیشگی ، جاویدان .
-
جستوجو در متن
-
دعایم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: دعائم، جمعِ دِعامَة] [قدیمی] da'āy(')em = دعامه
-
نیم پایه
دیکشنری فارسی به عربی
دعامة
-
پایه جناحی
دیکشنری فارسی به عربی
دعامة
-
پشت بند دیوار
دیکشنری فارسی به عربی
دعامة
-
بست دیوار
دیکشنری فارسی به عربی
دعامة
-
شمع (درمعدن)
دیکشنری فارسی به عربی
دعامة