کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دشوار افتادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سنگین و دشوار
فرهنگ گنجواژه
مُشکِل.
-
جستوجو در متن
-
تورط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tavarrot ۱. در گلولای افتادن.۲. افتادن در کاری یا جایی که رهایی از آن دشوار باشد.
-
گره افتادن
لغتنامه دهخدا
گره افتادن . [ گ ِ رِه ْ اُ دَ ] (مص مرکب )... در کاری ؛ مشکل شدن آن . دشوار گردیدن وی .
-
خِفت افتادن
لهجه و گویش تهرانی
پُرخوردی که نفس کشیدن دشوار شود،تنگ بودن،خواب بد
-
گره در کار افتادن
لغتنامه دهخدا
گره در کار افتادن . [ گ ِ رِ ه ْ دَ اُ دَ ] (مص مرکب ) مشکل شدن کار. پیچیده شدن آن . دشوار شدن شغل : گرچه افتاد ز زلفش گرهی در کارم همچنان چشم گشاد از کرمش میدارم .حافظ.
-
کار به خدا افتادن
لغتنامه دهخدا
کار به خدا افتادن . [ ب ِ خ ُ اُ دَ ] (مص مرکب )از تدبیر و چاره گذشتن کار. (آنندراج ) : حق شناسان ز پی مطلب آسان نروندکار دشوار چو افتد بخدا می افتد.محسن تأثیر (از آنندراج ).
-
ایعار
لغتنامه دهخدا
ایعار.(ع مص ) (از «وع ر») دشوار گشتن راه بر کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || بجای دشخوار رسانیدن . || به دشواری افتادن . (آنندراج ) (منتهی الارب ). || کم مال گردیدن . || کم نمودن چیزی را. || دشوار یافتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ...
-
گران آمدن
لغتنامه دهخدا
گران آمدن . [ گ ِ م َ دَ ] (مص مرکب ) ناگوار افتادن . ناگوار آمدن . دشوار افتادن . || گران آمدن گفتاری به کسی . برخوردن به او : مهر فیروز گفت که اگر بر تو گران نیاید مرابدان مقام شما توانی برد. (تاریخ طبرستان ص 68). یکی عیب است اگر ناید گرانت که بویی...
-
هچل
لغتنامه دهخدا
هچل . [ هََ چ َ ] (اِ) در تداول عوام ، مخمصه . کش و واکش . (یادداشت به خط مؤلف ).- در هچل افتادن ؛ گرفتار شدن . (یادداشت به خط مؤلف ).- در هچل افتادن کسی یا پولی ؛ گرفتار شدن شخص یا از دست رفتن پول چنانکه بازگردانیدنش دشوار بود، یا وصول آن ممتنع ...
-
متورط
لغتنامه دهخدا
متورط. [ م ُ ت َ وَرْ رِ ] (ع ص ) آن که در هلاکت افتد.(آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). در هلاکت افتاده . (ناظم الاطباء). آن که به کار دشوار افتد. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). به اشکال افتاده . (ناظم الاطباء). و رجوع ...
-
معوق
لغتنامه دهخدا
معوق . [ م ُ ع َوْ وَ ] (ع ص ) بر درنگ داشته شده و بازداشته . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). بازداشته شده و دربندداشته شده . (غیاث ) (آنندراج ). || تعویق شده و درنگ شده . (ناظم الاطباء). پس افتاده . به دیری کشیده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- مع...
-
تورط
لغتنامه دهخدا
تورط. [ ت َ وَرْ رُ ] (ع مص ) در هلاکت افتادن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : امیر سیف الدوله به خبط ایشان در مهلکه ٔ ضلال و تورط ایشان در مسبغه ٔ آجال مشاهدت کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 2...
-
تودر
لغتنامه دهخدا
تودر. [ ت َ وَدْ دُ ] (ع مص )به اسراف رفتن و پریشان شدن مال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || به کار دشوار افتادن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). یقال : تودر فی الامر؛ به کار دشوار افتاد. و قد یکون التودر فی الصدق و الک...
-
عسر
لغتنامه دهخدا
عسر. [ ع َ س َ ] (ع مص ) درپیچان شدن بر کسی کار. (از منتهی الارب ). دشوار شدن کار. (دهار). سخت شدن کار. ضد یَسر. (از اقرب الموارد). عسر [ ع ُ / ع ُس ُ ] . و رجوع به عُسْر و عُسُر شود. || برابر نمودن کار را هر دو دست . (از منتهی الارب ). أعسر و چپ دس...
-
ارتباک
لغتنامه دهخدا
ارتباک . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شوریده و درهم شدن کار بر کسی . شوریدگی . || درآمیخته شدن . (منتهی الارب ). آمیخته شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || درآویختن بچیزی . (منتهی الارب ). || ارتباک مرد در کاری ؛ نشب در آن که خلاص از آن پیدا نباشد. گرفتار ...