کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دشنگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دشنگی
/dašangi/
معنی
روزگار؛ دنیا.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دشنگی
فرهنگ فارسی معین
(دَ شَ) (اِ.) روزگار، دنیا.
-
دشنگی
لغتنامه دهخدا
دشنگی . [ دَ ش َ ] (اِ) دنیا و روزگار و عالم سفلی . (برهان ). روزگار. (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ) : دشنگی به شوخی و شنگی ّ خویش ربود آن بت شنگ را از برم .آغاجی (از آنندراج ).
-
دشنگی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] dašangi روزگار؛ دنیا.
-
جستوجو در متن
-
دشنگ
لغتنامه دهخدا
دشنگ . [ دَ ش َ ] (اِ) غلاف خوشه ٔخرما. || شاخی که خوشه بر آن است . (برهان ) (آنندراج ). || بندی که پیش آب بندند. (برهان ). بند آب . (آنندراج ). || رشته ٔ ابریشمین . (ناظم الاطباء). || (اِخ ) شهری باشد از ملک ختای . (برهان ). صاحب آنندراج در این مورد...