کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دشمنی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دشمنی کردن
لغتنامه دهخدا
دشمنی کردن . [ دُ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عداوت وخصومت کردن . مکروه داشتن . نفرت نمودن . (ناظم الاطباء). اختصام . امتئار. تبغض . تشارس . تنازع . جهار. خصام .شنان . کشح . کفاح . مجاساة. مجاهرة. محال . معاداة. مضاداة. مکاشحة. مماحلة. (از منتهی الارب ) ...
-
دشمنی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حرب
-
واژههای مشابه
-
دشمنی انداختن
لغتنامه دهخدا
دشمنی انداختن . [ دُ م َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) دشمنی افکندن . ایجاد عداوت : اِلْساع ؛ دشمنی انداختن بین قوم . (از منتهی الارب ).
-
دشمنی انگیز
لغتنامه دهخدا
دشمنی انگیز. [ دُ م َ اَ ] (نف مرکب ) دشمنی انگیزنده . برانگیزنده ٔ دشمنی . خصومت انگیزنده : هر نفسی کآن غرض آمیز شددوستیی دشمنی انگیز شد.نظامی .
-
دشمنی جوی
لغتنامه دهخدا
دشمنی جوی . [ دُ م َ ] (نف مرکب ) دشمنی جوینده . جوینده ٔ دشمنی . خصومت خواه . طالب عداوت : بدل دشمنی جوی و بد خواه ماست کز اهریمنی تخمه ٔ اژدهاست .اسدی .
-
حسادت و دشمنی
فرهنگ گنجواژه
خصومت حسودانه.
-
جستوجو در متن
-
warred
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جنگید، جنگ کردن، دشمنی کردن، کشمکش کردن، عداوت کردن
-
warring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جنگجو، جنگ کردن، دشمنی کردن، کشمکش کردن، عداوت کردن
-
عداوت کردن
لغتنامه دهخدا
عداوت کردن . [ ع َ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دشمنی کردن . دشمنی نمودن .
-
سگالیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اندیشه کردن، اندیشیدن، فکر کردن ۲. دشمنی کردن
-
مخاصمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی مخاصَمَة] ‹مخاصمت› moxāseme پیکار کردن با یکدیگر؛ دشمنی کردن.
-
عدوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'odvān ۱. دشمنی کردن؛ دشمنی.۲. ستم کردن به کسی؛ ظلم و ستم آشکار.
-
موادعت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: موادَعة] [قدیمی] movāde'at ترک دشمنی کردن؛ با هم آشتی کردن.