کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دشت ده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دشت سیلابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← سیلابدشت
-
erosion plain
دشت فرسایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] هرنوع دشتی که در نتیجۀ فرسایش به وجود آمده است
-
lava plain
دشت گدازه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] زمینی مسطح و وسیع که بستر آن از توالی نسبتاً نازک جریان گدازه تشکیل شده و معمولاً بازالتی و ناشی از فوران شکافهای است
-
flood plain/ floodplain/ flood-plain, floodland
سیلابدشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] خشکی همواری در کنار رود که در هنگام طغیان از آب پوشیده میشود متـ . دشت سیلابی
-
دشت بان
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (ص مر. اِمر.) نگاهبان دشت ، پاسبان کشتزار و مزرعه .
-
دشت ارجن
لغتنامه دهخدا
دشت ارجن . [ دَ ت ِ اَ ج َ ] (اِخ ) دشت ارژن ، که زمینی است در فارس . (از لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). رجوع به دشت ارژن شود.
-
دشت ارزن
لغتنامه دهخدا
دشت ارزن . [ دَ ت ِ اَ زَ ] (اِخ ) سرزمینی است در فارس . (از معجم البلدان ). دشت ارژن . دشت ارجن . رجوع به دشت ارژن شود.
-
دشت ارزن
لغتنامه دهخدا
دشت ارزن . [ دَ ت ِ اَ زَ] (اِخ ) (بحیره ٔ...) از دریاهای پارس ، آب این بحیره شیرین است و چون بارندگی زیادت باشد این بحیره زیادت بود و چون بارندگی نباشد خشک شود و جز اندکی نماندو دور آن سه فرسنگ باشد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ).
-
دشت ارمند
لغتنامه دهخدا
دشت ارمند. [دَ اَ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان جانکی بخش لردگان شهرستان شهرکرد. سکنه ٔ آن 104 تن . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
-
دشت افروز
لغتنامه دهخدا
دشت افروز. [ دَ ت ِ اَ ] (اِخ ) نام سیرگاهی است . (آنندراج ) : دشت افروز از نظر کی میرودجلوه گاه گلعذاران یاد باد.باقر کاشی (از آنندراج ).
-
دشت انجرک
لغتنامه دهخدا
دشت انجرک . [ دَ ت ِ اَ ج َ رَ ] (اِخ ) دشت انجوک . دشت و بیابانی است در ارمنستان . رجوع به انجرک و انجوک شود.
-
دشت بارین
لغتنامه دهخدا
دشت بارین . [ دَ ت ِ ] (اِخ ) شهری است ازاعمال فارس که آنرا رستاقی است ولی باغ و نهر نداردو آب آشامیدنی آن بد و ناگوار است . (از معجم البلدان ). از شهرهای فارس است ، و آن روستایی است که درخت ونهر آب ندارد و آب آشامیدنی مردم آن از آبهای پست [ناگوار ] ...
-
دشت بیاض
لغتنامه دهخدا
دشت بیاض .[ دَ ب َ / دَ ت ِ ب َ ] (اِخ ) قصبه ای است در خراسان ، که ولی دشت بیاضی شاعر از آنجاست . (از غیاث ) (آنندراج ). دهی از دهستان نیمبلوک بخش قاین شهرستان بیرجند. سکنه ٔ آن 1781 تن . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و زعفران . (از فرهنگ جغرافیای...
-
دشت بیضا
لغتنامه دهخدا
دشت بیضا. [ دَ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سورمق بخش مرکزی شهرستان آباده . سکنه ٔ آن 680 تن . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، پنبه ، بادام و انگور. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
دشت بیل
لغتنامه دهخدا
دشت بیل . [ دَ ] (اِخ ) یکی از دهستان های دوگانه ٔ بخش اشنویه ٔ شهرستان ارومیه . آب مزروعی این دهستان از چشمه سارها و آب برف و باران تأمین می گردد. شغل عمده ٔ اهالی این منطقه کشاورزی و گله داری است و از 14 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل میشود. جمعیت آن در ...