کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دسّک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دسّک
لهجه و گویش تهرانی
دستک، دسته، گروه و دسته کاغذ
-
واژههای مشابه
-
دسک
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِ.) = دشک . دسه : رشته و ریسمان تابیده .
-
دسک
لغتنامه دهخدا
دسک . [ دَ ] (اِ) رشته و ریسمان تابیده را گویند که بر سوزن می کشند. (برهان ) (آنندراج ). رشته ٔ جامه دوختن . (شرفنامه ٔ منیری ). دسه . دشک . و رجوع به دسه و دشک شود.
-
دسک
لغتنامه دهخدا
دسک . [ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نبت بخش نیکشهر شهرستان چاه بهار. واقع در 68هزارگزی باختر نیکشهرو کنار راه مالرو فنوج به نبت . با 250 تن سکنه . آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است . ساکنین آن از طایفه ٔ شیرانی هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ...
-
دَسَّک
لهجه و گویش بختیاری
dassak ساقه رونده، ساقه بوته صیفىجات.
-
دَسَّک اِنّاختَن
لهجه و گویش بختیاری
dassak ennâxtan شاخه دوانیدن، پیشروى ساقه رونده برروى زمین.
-
واژههای همآوا
-
دسک
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِ.) = دشک . دسه : رشته و ریسمان تابیده .
-
دسک
لغتنامه دهخدا
دسک . [ دَ ] (اِ) رشته و ریسمان تابیده را گویند که بر سوزن می کشند. (برهان ) (آنندراج ). رشته ٔ جامه دوختن . (شرفنامه ٔ منیری ). دسه . دشک . و رجوع به دسه و دشک شود.
-
دسک
لغتنامه دهخدا
دسک . [ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نبت بخش نیکشهر شهرستان چاه بهار. واقع در 68هزارگزی باختر نیکشهرو کنار راه مالرو فنوج به نبت . با 250 تن سکنه . آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است . ساکنین آن از طایفه ٔ شیرانی هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ...
-
دَسَّک
لهجه و گویش بختیاری
dassak ساقه رونده، ساقه بوته صیفىجات.
-
جستوجو در متن
-
دسه
فرهنگ فارسی معین
(دَ سَ یا س ) (اِ.) = دسک : گلولة ریسمانی .
-
دسه
لغتنامه دهخدا
دسه . [ دَ س َ / س ِ ] (اِ) تتمه ٔ ریسمان و ابریشمی باشد که به عرض کار در نورد بماند چون جولاهه جامه ٔبافته را از آن ببرد. (برهان ) (آنندراج ). دسک . دشک . || گلوله ٔ ریسمانی . (برهان ) (آنندراج ).