کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دست گردون،دست گردان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
downstream 1
پاییندست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] مسیری که زیمایه/ آنزیم رِنا بسپاراز از نقطۀ پیشبَر به سمت پایانگر ژن طی میکند
-
bump
دستانداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] برآمدگیهای جاده و خیابان که موجب مزاحمت در حرکت وسایل نقلیه شود
-
open string
دستباز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] هریک از سیمهای زهصداهای زخمهای یا کمانهای در حالتی که بدون پردهگیری نواخته شوند
-
handout
دستبرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] یک یا چند برگ کاغذ حاوی اطلاعات کلی دربارۀ یک موضوع که برای دنبال کردن مطلب در کلاس یا سخنرانی و امثال آن در میان حاضران پخش میکنند
-
arm guard, bracer
دستپوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] پوششی پلاستیکی یا چرمی برای محافظت از بخش داخلی ساعد در برابر سوختگی ناشی از رهش زه
-
dentures
دستدندان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] مجموعۀ دندانهای مصنوعی فک بالا و پایین
-
artifact 3/ artefact 3
دستساخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] آنچه بشر ساخته یا شکل داده یا از آن استفاده کرده است، از نوع اشیا، سازهها، وسایل، بافتها، آرایهها، سفالینهها، سلاحها و آثار هنری
-
handrail
دستنرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] میلۀ بلند چوبی یا پلاستیکی یا فلزی که برای کمک به عبور عابران از پل و بام و ایوان و راهپله بر روی نرده نصب میشود
-
دستِ پُر
لهجه و گویش تهرانی
حد اکثر
-
دستِ دلبر
لهجه و گویش تهرانی
گلدان چینی قیف شکل که دستی آنرا گرفته
-
دستِ کم
لهجه و گویش تهرانی
حد اقل
-
دستچین
لهجه و گویش تهرانی
میوه دستچین
-
virtuoso (it.) 1/ virtuosa (it.) 1
نوازندۀ چیرهدست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوازندهای با مهارت فنی فوقالعاده
-
handsfree operation
کاربری دستآزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] هر فرایندی که در طی آن کاربر بینیاز از بهکارگیری دستان خود بتواند تراکنشهای دادهای و اطلاعاتی از جمله تماس تلفنی را انجام دهد متـ . برخوانی دستآزاد
-
نیمدستدندان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← دندانوارۀ نیمدست