کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دستنرده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
handrail
دستنرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] میلۀ بلند چوبی یا پلاستیکی یا فلزی که برای کمک به عبور عابران از پل و بام و ایوان و راهپله بر روی نرده نصب میشود
-
واژههای مشابه
-
scalar 1
نرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] هر عضو هیأت، در مبحث فضاهای برداری روی یک هیأت
-
نرده
فرهنگ فارسی معین
(نَ دِ) (اِ.) تارمی چوبی یا فلزی که در اطراف باغچه و خانه یا جلوی ایوان درست کنند.
-
نرده
لغتنامه دهخدا
نرده . [ ن َ دَ /دِ ] (اِ) میله های چوبی یا فلزی نزدیک هم نشانده که چون دیوار مانع رفت وآمد است و الفاظ دیگرش معجر و تارمی است . (فرهنگ نظام ). محجری که در جلو ایوان می سازند و طارمی نیز گویند. (ناظم الاطباء). طارمی . محجر.دست انداز. حاجزی از چوب یا ...
-
نرده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) narde حصاربندی چوبی یا آهنی که در اطراف باغچه، خانه، یا جلوی ایوان درست میکنند.
-
نرده
دیکشنری فارسی به عربی
حاجز , سخط , سور , قائمة , وتد
-
scalar 2
نردهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مربوط به نرده
-
bridge railing
نردۀ پل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حفاظی طولی برای جلوگیری از سقوط وسایل نقلیه از روی پل
-
guardrail
نردۀ حفاظ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نردههایی که برای کاهش خسارات وارده بر وسایل نقلیه در هنگام برخورد، در کنار مسیر یا فضای میانی نصب میشود
-
نرده کشیدن
لغتنامه دهخدا
نرده کشیدن . [ ن َ دَ / دِ ک َ/ ک ِ دَ ] (مص مرکب ) با نرده گرد چیزی حصار بستن .
-
نرده کشی
لغتنامه دهخدا
نرده کشی . [ ن َ دَ / دِ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) نرده کشیدن . عمل کشیدن نرده در مزارع برای منع ورود گاو و گوسفند در آن . (یادداشت مؤلف ). محصور کردن جائی را با نرده های چوبین یا آهنین .
-
نرده کشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
سخط , سياج
-
نرده حاءل
دیکشنری فارسی به عربی
حانة
-
ستون نرده
دیکشنری فارسی به عربی
عمود الدرابزين