کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دستی فروشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گشاده دستی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] gošādedasti جوانمردی؛ سخاوت.
-
manual communication
ارتباط دستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] نوعی ارتباط غیرکلامی که در آن از نشانکهای دستی هجی انگشتی و ایما و اشاره استفاده میشود
-
virtuosity
چیرهدستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] مهارت فنی خارقالعاده در اجرای موسیقی
-
handbells/ handbell
زنگ دستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی زنگ با دستهای میلهای یا حلقوی که با تکان دادن با دست به صدا درمیآید
-
handpick
برداشت دستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] برداشت محصول با دست
-
boat propeller gear,hand-operated propeller
پروانۀ دستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی پروانه که با دست به چرخش در میآید
-
holding brake
ترمز دستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] یکی از انواع ترمز که قطار ایستاده را برای مدتی محدود ساکن نگه میدارد
-
manualist
دستیگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] فرد طرفدار رویکرد دستیگرایی در آموزش ناشنوایان
-
manualism
دستیگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] رویکردی در آموزش ناشنوایان مبتنی بر ارتباط دستی
-
hand point
سوزن دستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سوزنی که دستی کار میکند و با سامانۀ علائم، همبندی ندارد
-
manually operated window
شیشۀ دستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] شیشۀ کناری که با یک دستگیرۀ چرخان با دست بالا و پایین کشیده میشود
-
hand ballet
عروسک دستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] شخصیتی عروسکی که دست عروسکگردان آن را به تصویر درمیآورد
-
handsignal, manual signal
علامت دستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] علامتی که در هنگام حرکات تنظیم قطار (shunting movements) یا مواقع خاص دیگر برای واپایش حرکت قطار بهصورت دستی به راهبر داده میشود
-
پشت دستی
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) (ص نسب .) (اِمر.) 1 - زدن به پشت دست کسی . 2 - دستکش بی پنجة زنان .
-
چیره دستی
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ تِ) (حامص .) مهارت ، زبردستی .