کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دستگاه عدد سقوط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
falling number apparatus
دستگاه عدد سقوط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] دستگاهی برای تعیین فعالیت آلفاآمیلازی در آرد غلات متـ . آمیلازسنج
-
واژههای مشابه
-
machine-to-machine communications,M2M communications
ارتباطات دستگاهبهدستگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ارتباطات میان رایانهها و پردازندهها و حسگرهای هوشمند و افزارهها، همراه با دخالت محدود انسان یا بدون دخالت او
-
کرامت دستگاه
لغتنامه دهخدا
کرامت دستگاه . [ ک َ م َ دَ ] (ص مرکب ) که دستگاه با کرامت دارد : حضرت ولایت پناه کرامت دستگاه فیروزشاه . (حبیب السیر ج 3 ص 323).
-
قوی دستگاه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] qavidastgāh دارای شٲن و شوکت.
-
apparatus
دستگاه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم مهندسی، مهندسی بسپار] وسیلهای که برای انجام کاری خاص طراحی شده باشد
-
system 1
دستگاه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] مجموعهای از اندامها یا بخشهایی از آنها که ساختاری مشابه دارند و با هم کاری واحد را انجام میدهند
-
evaluator equipment
دستگاه ارزیابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تجهیزات رایانهای برای مقایسۀ خروجی حسگر واقع در دو سر محورشمار
-
steaming apparatus
دستگاه بخارپز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] دستگاهی که مواد غذایی را با بخار آب میپزد متـ . بخارپز
-
adsorber vessel, adsorber
دستگاه برجذب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] دستگاهی که در آن جامد جاذب در طی عملیاتی جزء جذبشونده را جذب میکند
-
cutter 2
دستگاه برش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] ماشین یا ابزار یا دستگاهی که برای بریدن یا برش دادن به کار میرود متـ . تیغه 2
-
winnower
دستگاه بوجار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] دستگاهی که یک یا چند غربال دارد و با گذراندن افقی جریان هوا از میان دانهها ناخالصیهای آنها را جدا میکند
-
deodorizer
دستگاه بوزدا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] دستگاهی که بوی نامطلوب روغن و مواد غذایی دیگر را میزداید متـ . دستگاه بوگیر
-
دستگاه بوگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← دستگاه بوزدا
-
directed-energy device
دستگاه پرتوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] دستگاه یا سامانهای که در آن از انرژی پرتوی برای کاربردهایی غیر از تهیۀ سلاح استفاده میشود