کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دستکاری تصویر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
image manipulation
دستکاری تصویر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] فرایند تغییر یک تصویر رقمی بهکمک نرمافزارهای ترسیم
-
واژههای مشابه
-
ballot-rigging
دستکاری انتخابات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] بهکارگیری هر روش نادرست در برگزاری انتخابات به نفع یک نامزد یا حزب خاص
-
دستکاری آراء
دیکشنری فارسی به عربی
التلاعب بالأصوات
-
دستکاری کردن
دیکشنری فارسی به عربی
عالج
-
prepared piano
پیانوی دستکاریشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] پیانویی که با قرار دادن موادی مانند فلز و پارچه و لاستیک و کاغذ در میان سیمهای آن یک یا چند ویژگی صوتی آن، بهویژه رَنگ (timbre) آن را، تغییر داده باشند
-
جستوجو در متن
-
image warping
تابدهی تصویر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] فرایند دستکاری رقمی تصویر بهطوری که شکلهای موجود در تصویر بهطرز چشمگیری تغییر کند
-
رتوش
لغتنامه دهخدا
رتوش . [ رُ ] (فرانسوی ، اِ) اصلاح . دستکاری . در اصطلاح عکاسی ، دستکاری عکس روی فیلم یا شیشه پس از ظهور آن بوسیله رنگ و مداد مخصوص ، جهت زیبا کردن حالت و قیافه ٔ تصویر. (از فرهنگ فارسی معین ).- رتوش کردن ؛ دستکاری کردن از عکس .