کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دستپاش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دستپاش
لغتنامه دهخدا
دستپاش . [ دَ ] (ن مف مرکب ) با دست پاشیده شده . پراکنده شده بوسیله ٔ دست . نثار.- دستپاش کردن ؛ با دست پاشیدن تخم و جز آن . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
جستوجو در متن
-
solid planting 2
کشت متراکم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کشت دستپاش بسیار فشردهای که در مقایسه با کشت ردیفی (row planting) امکان خاکورزی در آن وجود نداشته باشد