کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دستوره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دستوره
لغتنامه دهخدا
دستوره . [ دَس ْت ْ وَ رَ / رِ ](اِ مرکب ) دست اره . (شعوری ج 1 ص 429). دستره . دست اره .اره ٔ دستی . || گوشواره . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
دستو
لغتنامه دهخدا
دستو. [ دَ ت َ / تُو ] (اِ مرکب ) دست آس . || اره ٔ کوچکی که به یک دست کار فرمایند. (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). ظاهراً مصحف دستوره یا دستره است . || داس کوچک دندانه دار. (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ).
-
طغتکین
لغتنامه دهخدا
طغتکین . [ طُ ت َ ] (اِخ ) ابن خلکان آرد: کنیتش ابوالفوارس ، پسر ایوب بن شاذی بن مروان ، ملقب به الملک العزیزظهیرالدین صاحب الیمن ، لقب دیگرش سیف الاسلام است . سلطان صلاح الدین برادر وی به روزگاری که بر دیار مصر پادشاهی داشت ، برادر دیگر خویش ، شمس ا...