کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دسته بندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پائین دسته
لغتنامه دهخدا
پائین دسته . [ ن ِ دَ ت َ / ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ثلث اخیر رودجامگان (ذوات الاوتار) بالای نیم کاسه یا کاسه .
-
بی دسته
لغتنامه دهخدا
بی دسته . [ دَ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) (از:بی + دسته ) مقابل دسته دار: کوزه ٔ بی دسته چو بینی بدو دستش بردار. (یادداشت مؤلف ). رجوع به دسته شود.
-
دسته دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) dastedār ۱. هرچیزی که دارای دسته باشد، مانند کوزه و سبو.۲. سردسته و فرماندۀ دستهای از سپاه.
-
دسته جمعی
دیکشنری فارسی به عربی
اجتماعي , مجموعة ، بالإجماعِ
-
دسته ماهی
دیکشنری فارسی به عربی
مدرسة
-
دسته صندلی
دیکشنری فارسی به عربی
مرفق
-
دسته حزبی
دیکشنری فارسی به عربی
جناح
-
دسته همفکر
دیکشنری فارسی به عربی
حزب
-
دسته متشکل
دیکشنری فارسی به عربی
حزب
-
دسته سرایندگان
دیکشنری فارسی به عربی
جوقة
-
دسته خوانندگان
دیکشنری فارسی به عربی
جوقة
-
دسته گذار
دیکشنری فارسی به عربی
عامل
-
دسته جنایتکاران
دیکشنری فارسی به عربی
عصابة
-
دسته گذاشتن
دیکشنری فارسی به عربی
مقبض
-
دسته شمشیر
دیکشنری فارسی به عربی
مقبض