کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دسترس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دسترس
/dastre(a)s/
معنی
۱. چیزی که دست به آن برسد و دست یافتن به آن آسان باشد.
۲. (اسم مصدر) دسترسی؛ دست یافتن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. حد، معرض
۲. توان، توانایی، قدرت
دیکشنری
reach
-
جستوجوی دقیق
-
دسترس
واژگان مترادف و متضاد
۱. حد، معرض ۲. توان، توانایی، قدرت
-
دسترس
فرهنگ فارسی معین
(دَ. رِ یا رَ) (اِ.) توانایی ، توانمندی .
-
دسترس
لغتنامه دهخدا
دسترس . [ دَ رَ / رِ ] (اِمص مرکب ) دسترسی .قدرت و توانگری . (برهان ) (انجمن آرا) (شرفنامه ٔ منیری ). قوت و توانائی و قدرت . (ناظم الاطباء). توان . استطاعت . (آنندراج ). قدرت . توانائی . دستگاه . توفیق . امکان . (آنندراج ). مقدور. تیسر. بسطت . هرآنچه...
-
دسترس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) [مجاز] dastre(a)s ۱. چیزی که دست به آن برسد و دست یافتن به آن آسان باشد.۲. (اسم مصدر) دسترسی؛ دست یافتن.
-
دسترس
دیکشنری فارسی به عربی
رمي , وصول
-
واژههای مشابه
-
قابل دسترس
فرهنگ واژههای سره
دست یافتن
-
accessibility
دسترسپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] میزان سهولت سفر بین مبادی و مقاصد مختلف برای تمام مردم
-
راه دسترس
دیکشنری فارسی به عربی
وصول
-
available heat
گرمای دسترسپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] بیشینهمقدار انرژی گرماییای که در شرایط آرمانی از احتراق سوخت خاصی به دست میآید
-
accessible set, reachable set
مجموعۀ دسترسپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
available time
مدت دسترسپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مدتی که سامانه برای بهرهبرداری در دسترس است
-
unavailable time
مدت دسترسناپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] بخشی از مدت دسترسپذیری که سامانه برای استفاده در دسترس نیست
-
غیر قابل دسترس
فرهنگ واژههای سره
دست نیافتن
-
station accessibility
دسترسپذیری ایستگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] میزان دستیابی افراد به ایستگاه حملونقل همگانی، در محدودهای معین