کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دستج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دستج
لغتنامه دهخدا
دستج . [ دَ ت َ ] (معرب ، اِ) تعریب دسته . (یادداشت مرحوم دهخدا) : و علی الغلق مفتاح معلق طوله سبعة أذرع له أربعةعشر (کذا) دندانکة أکبر من دستج الهاون .(معجم البلدان ذیل کلمه ٔ سد یأجوج و مأجوج ). و تلقی [ برجل الغراب ] فی هاون مجر... و تدق بدست...
-
جستوجو در متن
-
دندانکة
لغتنامه دهخدا
دندانکة. [ دَ ک َ ] (معرب ، اِ) دندانه . (یادداشت مؤلف ) : و علی الغلق مفتاح معلق طوله سبعة اذرع له اربعةعشر دندانکة اکبر من دستج الهاون . (معجم البلدان ، در کلمه ٔ سد یأجوج و مأجوج ). رجوع به دندانه شود.
-
اسکند
لغتنامه دهخدا
اسکند. [ اِ ک َ دَ ] (اِخ ) (از سانسکریت اسکنده ) صنم اسکندبن مهادیو صبی راکب طاوس فی یده شکد، و هو کالسیف قاطع فی الجانبین و مقبضه فی وسطه علی هیئة دستج المهراس . (ماللهند بیرونی چ زاخائو ص 57 س 8، و رجوع به ص 272 س 12 شود). || (سانسکریت ، اِ) نیز ن...