کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دساکر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دساکر
/dasāker/
معنی
=دستگرد
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دساکر
لغتنامه دهخدا
دساکر. [ دَ ک ِ ] (ع اِ) ج ِ دَسکرة. (اقرب الموارد). دیهها و روستاها. رجوع به دسکرة شود : طبس برین ربع افتاده و در آن ربع دیه طبشن باشد... و دساکرها: همای در، فرخاردس ... (تاریخ بیهق ص 36). خورهد و دساکرها ازطسوج وازه کرود است . (از تاریخ قم ص 115). ...
-
دساکر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ دَسکَرَة] [قدیمی] dasāker =دستگرد
-
جستوجو در متن
-
عمراناباد
لغتنامه دهخدا
عمراناباد. [ ع ِ ] (اِخ ) دساکر نصرآباد، از رستاق وره و طسوج ارونجرد بوده است . (از تاریخ قم ص 117).
-
دسکره
فرهنگ فارسی معین
(دَ کَ رِ) [ معر. ] (اِ.) 1 - قریه . 2 - صومعه ، دیر. 3 - خانه هایی که در آن ها اسباب عیش و طرب فراهم باشد. ج . دساکر.
-
باغ محمداحمد
لغتنامه دهخدا
باغ محمداحمد. [ غ ِ م ُ ح َم ْ م َ اَ م َ ] (اِخ ) نام آبادیی بوده است از دساکر خزاد جرد [ قم ] . (تاریخ قم ص 116).
-
دسکرة
لغتنامه دهخدا
دسکرة. [ دَ ک َ رَ ] (معرب ، اِ) (معرب دسگره = دستگرد). ده . (منتهی الارب ). قریه ٔ بزرگ . (از اقرب الموارد). و آن عربی خالص نباشد. (از ذیل اقرب الموارد از تاج ). کلاته . (مهذب الاسماء). || شهر را گویند عموماً. (جهانگیری ). مطلق شهر را گویند عموماً ه...