کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دساتیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دساتیر
/dasātir/
معنی
=دستور
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دساتیر
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ معر. ] (اِ.) جِ دستور؛ دستورها.
-
دساتیر
لغتنامه دهخدا
دساتیر. [ دَ ] (اِخ ) دساتیر آسمانی . نام کتابی است که ملافیروز نام از ایران به هند برده و ترویج کرده و این کتاب ظاهراً در زمان شاه عباس اول جعل شده است ، صد سال پیش از ملا فیروز. شاید جعل آن به زمان اکبرشاه (963-1014 هَ . ق .) در هند باشد و این کلمه...
-
دساتیر
لغتنامه دهخدا
دساتیر. [ دَ ](ع ، اِ) ج ِ دُستور. (اقرب الموارد) (غیاث ). دساتر. (منتهی الارب ) : و در دفاتر قوانین و دساتیر دواوین مثبت و مقنن گشت . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان آوی ص 50). فرمود تا به تمامت ممالک یرلیغی نویسند به یک عبارت و در هر ولایت سواد آن بر دفاتر و...
-
دساتیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [جمعِ دَستور، به سیاق عربی] [قدیمی] dasātir =دستور
-
جستوجو در متن
-
ارلاد
لغتنامه دهخدا
ارلاد. [ اَ ] (ق ) به معنی هرگز و اصلاً و قطعاً این لغت در دساتیر آمده . (آنندراج ). در فرهنگ چاپی دساتیر ازلاد آمده است . و ظاهراً از مجعولات و ساخته های صاحب دساتیر است .
-
نمار
لغتنامه دهخدا
نمار. [ ن ُ / ن َ ] (اِ) ایما. اشاره . (برهان قاطع) (آنندراج ). از برساخته های دساتیر است . رجوع به فرهنگ دساتیر ص 270 شود.
-
هرزید
لغتنامه دهخدا
هرزید. [ هََ ] (اِ) امداد و مدد. (برهان ). برساخته ٔ دساتیر است . رجوع به فرهنگ دساتیر ص 274 شود.
-
هرآنید
لغتنامه دهخدا
هرآنید. [ هََ ] (اِ) حقیقت و چگونگی . (برهان ). برساخته ٔ دساتیر است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به فرهنگ دساتیر ص 274 شود.
-
دساتر
لغتنامه دهخدا
دساتر. [ دَ ت ِ ] (ع ، اِ) ج ِ دُستور. (منتهی الارب ). دساتیر. رجوع به دستور و دساتیر شود.
-
فروتنده
لغتنامه دهخدا
فروتنده . [ ف ُ ت َ دَ / دِ ] (ص ) متعصر و فشرده شده . (برهان ). از برساخته های دساتیر است . رجوع به فرهنگ دساتیر ص 258 شود.
-
فریبگاه
لغتنامه دهخدا
فریبگاه . [ ف ِ / ف َ ] (اِ مرکب ) طلسم . || جایی را نیز گویند که طلسم در آنجا بسته باشند. (برهان ). از فرهنگ دساتیر است . رجوع به فرهنگ دساتیر ص 259 شود.
-
سیاوخش
لغتنامه دهخدا
سیاوخش . [ وَ ] (اِ)لذت عقلی را گویند. (برهان ). از لغات دساتیر است .
-
دهناد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] dehnād نظم و ترتیب؛ نظام و نسق. Δ از لغات دساتیر.
-
یاسان
فرهنگ نامها
(تلفظ: yāsān) (دساتیر) از برساختههای فرقهی آذرکیوان ؛ (در اعلام) یاسان را نام پیغمبری دانستهاند و کتابی به نام ' نامه شت و خشور یاسان ' در دساتیر درج شده است .