کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دز اسدخان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دز اقنا
لغتنامه دهخدا
دز اقنا. [ دِ زِاَ ] (اِخ ) نام حصاری و قلعه ای است که شاپور بناکرده بوده است . (برهان ). دزی بوده در فارس از بناهای شاپور. (آنندراج ). به گفته ٔپروفسور مار مستشرق شوروی ، دز اقنا، هم اکنون پایداراست . (از حاشیه ٔ مرحوم وحید بر نظامی ) : دز اقنا که ص...
-
دز حنف
لغتنامه دهخدا
دز حنف . [ دِ زِ ح ِ ن َ ] (اِخ ) شهرکی است (به خراسان ) اندرمیان صحرابا کشت و برز، و اندر وی آبهای روان است و رود مرو از آن می گذرد. (حدود العالم چ دانشگاه ص 44 و 94).
-
دز سلیمان
لغتنامه دهخدا
دز سلیمان . [ دِ زِ س ُ ل َ ] (اِخ )از قلاع غرب ایران است که در شرق شمس الدین عرب درباوی کهکیلویه می باشد. (از جغرافیای غرب ایران ص 129).
-
دز بهمن
لغتنامه دهخدا
دزبهمن . [ دِ زِ ب َ م َ ] (اِخ ) در اردبیل بر سرکوه سیلان در غایت استحکام بوده و آن را رویین دز نیز می گفته اند. اکنون ویران دز است . (از آنندراج ). و رجوع به دژ بهمن و نیز نزهةالقلوب مقاله ٔ 3 ص 81 شود.
-
رویین دز
لغتنامه دهخدا
رویین دز. [ دِ ] (اِخ ) یا رویین دژ. نام قلعه ای . (ناظم الاطباء). قلعه ای است از ولایت توران ، گویند ارجاسب والی آنجا دختران گشتاسب را گرفته در آن قلعه محبوس داشت و اسفندیار از راه هفتخوان رفت آن قلعه را گرفت و ارجاسب را کشت و خواهران خود را خلاص کر...
-
سد دز
لغتنامه دهخدا
سد دز. [ س َدْ دِ دِ ] (اِخ ) رجوع به سد شود.
-
قلعه دز
لغتنامه دهخدا
قلعه دز. [ ق َ ع َ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قیلاب بالا بخش الوار گرم سیری شهرستان خرم آباد، واقع در 17هزارگزی شمال حسینیه و 7هزارگزی خاور شوسه ٔ خرم آباد به اندیمشک موقع جغرافیایی آن تپه ماهور و هوای آن گرمسیری است . سکنه ٔ آن 320 تن است . آب آن...
-
میمون دز
لغتنامه دهخدا
میمون دز. [ م َ دِ ] (اِخ ) یکی از قلاع معتبر اسماعیلیان که در ولایت رودبار (واقع در شمال قزوین ) نزدیک قلعه ٔ الموت واقع بوده و هلاکوخان مغول آن را گشوده است . (از جهانگشای جوینی ج 3 چ قزوینی ص 123) (از نزهةالقلوب مقاله ٔ 3 چ لسترنج ص 60 و 61).
-
اسپی دز
لغتنامه دهخدا
اسپی دز. [ اِ دِ ] (اِخ ) طبق روایات محلی ، نام آق قلعه ٔ استراباد بزمان قابوس و ترکمانان اسپی دز را آق قلعه ترجمه کرده اند. (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 86 بخش انگلیسی ).
-
ترکه دز
لغتنامه دهخدا
ترکه دز. [ ت َ ک ِ دِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش مسجد سلیمان شهرستان اهواز است . این دهستان از شمال به دهستان حومه ٔ ذیلائی از خاور به بخش قلعه ٔ زراس و از جنوب بدهستان حومه ٔ بخش مسجد سلیمان و از باختر به شهرستان شوشتر محدود است این دهستان کو...
-
خروشان دز
لغتنامه دهخدا
خروشان دز. [ خ ُ دِ ](اِخ ) نام رودیست بخوزستان . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
دزد، دزّ
لهجه و گویش تهرانی
سارق
-
دِز کِردن
لهجه و گویش بختیاری
dez kerdan مُهر کردن خرمنِ گندم.
-
غاشیه ٔ کوکیلی دز
لغتنامه دهخدا
غاشیه ٔ کوکیلی دز. [ ی َ ی ِ دِ ] (اِخ ) نام غاری در گیلان : خورشید چون این خبر مشاهده فرمود عظیم بترسید و با ازواج و اولاد و عبید و مواشی و اموال و ذخایر به بالای دربند براه زاورم بیرون رفت و در غاری که آن را غاشیه ٔ کوکیلی دز می گویند و دوساله آذوق...
-
دز پسر عماره
لغتنامه دهخدا
دز پسر عماره . [ دِ زِ پ ِ س َ رِ ع َم ْما رَ ] (اِخ ) شهرکی است [ به ناحیت پارس ] اندر وی حصاری بر کران دریای اعظم است و جای صیادان است و منزل بازرگانان است . (حدود العالم چ دانشگاه ص 131).