کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دزدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دزدی
معنی
(دُ) (حامص .) سرقت .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
اختلاس، استراق، تالان، دستبرد، راهزنی، سرقت، غارت
فعل
بن گذشته: دزدی کرد
بن حال: دزدی کن
دیکشنری
pinch, robbery, spoliation, theft, thievery
-
جستوجوی دقیق
-
دزدی
واژگان مترادف و متضاد
اختلاس، استراق، تالان، دستبرد، راهزنی، سرقت، غارت
-
دزدی
فرهنگ فارسی معین
(دُ) (حامص .) سرقت .
-
دزدی
لغتنامه دهخدا
دزدی . [ دُ ] (حامص ) سرقت . عمل دزد. کار دزد. (یادداشت مرحوم دهخدا). سرقت و راه زنی و بردن مال کسی را در پنهانی و بطور مکر و فریب که صاحب مال خبردار نشود، و یا گرفتن مال کسی را در بیابان و صحرا بزور. (ناظم الاطباء). اًسلال . دَمَق . (منتهی الارب ). ...
-
دزدی
دیکشنری فارسی به عربی
اختلاس , سرقة , مصعد
-
واژههای مشابه
-
گندم دزدی
لغتنامه دهخدا
گندم دزدی . [ گ َ دُ دُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مسکون بخش جبال بارز شهرستان جیرفت که در 15000 گزی جنوب خاوری مسکون و 6000 گزی خاور شوسه ٔ بم به سبزواران واقع شده و24 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
گنده دزدی
لغتنامه دهخدا
گنده دزدی . [ گ َ دَ / دِ دُ] (حامص مرکب ) عمل گنده دزد. رجوع به گنده دزد شود.
-
kleptomania
دزدیبارگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی اختلال در مهار تکانه که در آن فرد قادر به مقاومت در برابر میل به سرقت اشیایی که به آنها نیاز ندارد نیست
-
kleptomaniac
دزدیباره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فرد دچار دزدیبارگی
-
دزدی کردن
لغتنامه دهخدا
دزدی کردن . [ دُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دزدیدن . در پنهانی بردن . بزور گرفتن مال کسی را. (ناظم الاطباء). اِستلال . تلصّص . (دهار). توسّل . (منتهی الارب ). خِرابة. (تاج المصادر بیهقی ). سَرَق . سَرِق . سَرَقَة. سَرِقَة. (دهار) (از منتهی الارب ) : عامل ظا...
-
دله دزدی
لغتنامه دهخدا
دله دزدی . [ دَ ل َ / ل ِ دُ ] (حامص مرکب ) صفت دله دزد. عمل دله دزد. دزدیهای خرد. دزدی اندک و حقیر. اِسلال . سَلّة. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
شاهین دزدی
لغتنامه دهخدا
شاهین دزدی . [ دُ ] (حامص مرکب ) کم سنجیدن بچالاکی دست . (آنندراج ).
-
دله دزدی
دیکشنری فارسی به عربی
ملفوف
-
دزدی گرگی
لهجه و گویش تهرانی
دایم مترصد فرصت برای سرقت بودن
-
دَله دزدی
لهجه و گویش تهرانی
دزدی اشیا خرد