کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دزد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دزد
/dozd/
معنی
کسی که مال دیگران را بیخبر و پنهانی ببرد؛ آنکه چیزی از دیگران بدزدد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
جیببر، حرامی، راهزن، سارق، شبرو، طرار، عیار، غارتگر، قاطعالطریق، قطاعالطریق، دستکج
فعل
بن گذشته: دزدید
بن حال: دزد
دیکشنری
burglar, housebreaker, larcenist, predatory, robber, thief
-
جستوجوی دقیق
-
دزد
واژگان مترادف و متضاد
جیببر، حرامی، راهزن، سارق، شبرو، طرار، عیار، غارتگر، قاطعالطریق، قطاعالطریق، دستکج
-
دزد
فرهنگ فارسی معین
(دُ) [ په . ] (ص . اِ.) کسی که مال یا پول دیگری را مخفیانه ببرد.
-
دزد
لغتنامه دهخدا
دزد. [ دُ ] (ص ،اِ) ترجمه ٔ سارق است . (آنندراج ). سارق و کسی که می دزدد و دزدی می کند و راهزن و قطاع الطریق . (ناظم الاطباء). رباینده ٔ مال دیگران .که مال دیگران نهانی برگیرد و برد. آنکه به نهانی ، و در سفرها آشکار، مال دیگران برد. آنکه مالی بسرقت ب...
-
دزد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [پهلوی: duzd] dozd کسی که مال دیگران را بیخبر و پنهانی ببرد؛ آنکه چیزی از دیگران بدزدد.
-
دزد
دیکشنری فارسی به عربی
سارق , لص , مومس
-
واژههای مشابه
-
گنده دزد
لغتنامه دهخدا
گنده دزد. [ گ َ دَ / دِ دُ ] (ص مرکب ) دله دزد. آنکه چیزهای ناقابل را می دزدد. آنکه اشیاء کم بها را دزدد.
-
کفن دزد
لغتنامه دهخدا
کفن دزد. [ ک َف َ دُ ] (ص مرکب ) آن که کفن دزدد. (آنندراج ). نباش .جیاف مختفی . کفن آهنج . (یادداشت مؤلف ) : رخنه درگور من از نیش جگر بسیار است ای کفن دزد تو کی روی به من می آری . مسیح کاشی (از آنندراج ).- امثال : کفن دزد شب از مرده نترسد و روزاز ز...
-
عقل دزد
لغتنامه دهخدا
عقل دزد. [ ع َ دُ ] (نف مرکب ) آنکه عقل را دزدد. آنکه یا آنچه خرد را برباید. عقل ربا : وان می عقل دزد هم نقب زند سرای غم لاجرمش صفیر خوش چنگ سرای نو زند.خاقانی .
-
هرزه دزد
لغتنامه دهخدا
هرزه دزد. [ هََ زَ / زِ دُ ] (نف مرکب ) آنکه مرتکب دزدی کوچک میشود و چیزهایی میدزدد که نه به کار خودش می آید و نه به کار دیگری . (ناظم الاطباء) (از برهان ). آفتابه دزد در تداول عام .
-
هته ٔ دزد
لغتنامه دهخدا
هته ٔ دزد. [ ] (اِخ ) این ترکیب در کتاب النقض دو بار بدین ترتیب آمده : «اعتقاد رافضیان این است که این مالها و خراجها نمی باید که بکل کیا و کافر کیا و قفل ابلیس و تعویذ سگ و کندوج بسرکه و هته ٔ دزد رسد میباید که به علویان با علم و زهد رسد.» و «اولاً ک...
-
کفن دزد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] kafandozd کسی که نبش قبر کرده، کفن مرده را میدزدد و میفروشد.
-
آب دزد
فرهنگ فارسی معین
(دُ) (اِمر.) 1 - منفذی درون زمین که آب و نم از آن نفوذ کند. 2 - مجرای آب . 3 - ابر، سحاب ، قطره دزد. (فره )
-
آفتابه دزد
فرهنگ فارسی معین
( ~. دُ)(ص مر.) دزدی که چیزهای کم ارزش می دزدد.
-
دله دزد
فرهنگ فارسی معین
( ~. دُ)(ص مر.) دزد چیزهای بی - ارزش و کم بها.