کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
در میان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
در میان
لغتنامه دهخدا
در میان . [ دَ ] (ق مرکب ، حرف اضافه ٔ مرکب ) (از: در + میان ) مابین و وسط. (آنندراج ). میان . (ناظم الاطباء). خلال . (منتهی الارب ). و رجوع به میان شود : از مجره و زمی و آسمان تو بکنار وغم تو در میان . نظامی .طره و بادصبا بر سر رویت دارنددر میان حرف...
-
در میان
دیکشنری فارسی به عربی
في
-
واژههای مشابه
-
دَر
لهجه و گویش تهرانی
بیرون:دَدَر، ددری/در رفتن، در بردن، در کردن، اسم در کردن
-
دُر
لهجه و گویش تهرانی
مروارید درشت
-
دَر
لهجه و گویش بختیاری
dar در.
-
دُرّ
لهجه و گویش بختیاری
dorr 1. آویزان؛ 2. قندیل یخ آویزان از ناودان؛3. نوعى سنگ کمیاب و گرانبها.
-
دَرَ
لهجه و گویش بختیاری
dara درّه.
-
دَرَ
لهجه و گویش بختیاری
da:ra ساطور.
-
دِرّ
لهجه و گویش بختیاری
err دوندگى، تلاش بسیار.
-
door to door
در تا در
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شیوۀ ارسال کالا از نشانی فرستنده به نشانی گیرنده
-
در به در
فرهنگ فارسی معین
(دَ. بِ. دَ) (ص مر.) کسی که از خانه و خاندان خود آواره شده .
-
در در تن
لغتنامه دهخدا
در در تن . [ دِ رِ دِ رِ ت َ ] (اِ) کلمه ای است که خنیاگران و نغمه سرایان در کار عمل خوانند، و آن نوعی از خواندن است که با طبول و ضرب باشد. و گویند اصل آن «درا در تن » است یعنی در تن درآ و داخل شو، و قصه ٔ آنرا چنین گویندکه بعد از آنکه جسد آدم صفی را...
-
دِر و دِر
فرهنگ گنجواژه
صدای شکافتن، صدای تکراری.
-
این در و آن در
فرهنگ گنجواژه
اطراف . این در و اون در زدن= گشتن.