کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دریچۀ دولتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
bileaflet valve
دریچۀ دولتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی دریچۀ برسازهای و مکانیکی قلب که دو نیمدایره آن را باز و بسته میکنند
-
واژههای مشابه
-
دریچه
واژگان مترادف و متضاد
پادگانه، پنجره، دربچه، روزن، روزنه، گیشه
-
valve 1
دریچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] تاخوردگی غشایی یا ابزاری مصنوعی بین حفرههای قلب که عبور خون را از بین آنها واپایش میکند
-
دریچه
فرهنگ فارسی معین
(دَ چِ)(اِمصغ .) 1 - در کوچک . 2 - پنجره .
-
دریچه
لغتنامه دهخدا
دریچه . [ دَ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) درچه . صاحب غیاث اللغات گوید: به معنی در کوچک و همین شهرت دارد، مگر در زیاده بودن یای تحتانی تأمل است لیکن اکثر استادان دریچه به زیادت یاء تحتانی آورده اند و غالب ظن آن است که دریچه در اصل دریزه بود که زای معجمه را...
-
دریچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ در] ‹درچه› dariče ۱. در کوچک؛ پنجرۀ خانه.۲. روزن.〈 دریچهٴ اطمینان: سوراخ و دریچهای که در بعضی از ماشینها ساخته میشود تا هر وقت بخار ماشین زیاد شود و خطر انفجار باشد خودبهخود باز شود و بخار زاید را خارج سازد.
-
دریچه
دیکشنری فارسی به عربی
اختناق , اغلاق , صمام , غطاء , فتحة , کوة , نافذة
-
serving hatch
دریچۀ آشپزخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] دریچهای در دیوارِ بین تالار و آشپزخانه برای انتقال غذا و ظروف از آشپزخانه به تالار
-
ballast port
دریچۀ ترازه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] دریچهای برای پر یا خالی کردن ترازههای شنی و قلوهسنگها در شناورهای کوچک
-
atmospheric window
دریچۀ جوّ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] گسترهای از طولِموجها که در آن گازهای جوّی بهنسبت، کمترین تابش زمینی را جذب میکند
-
chin window
دریچۀ چانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] دریچهای که در چانۀ هواگَرد قرار دارد
-
capacitive window
دریچۀ خازنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] میانبند رسانایی که در موجبَر قرار داده میشود تا در طولِموجبَر، پذیرفتاری خازنی پدید آید
-
access panel
دریچۀ دسترسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] بخشی از پوستۀ هواگَرد که قابل برداشتن است و دسترسی به سامانههای داخلی هواپیما را ممکن میسازد
-
exhaust port
دریچۀ دود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] دریچهای در سرسیلندر که گاز خروجی را به چندراهۀ دود هدایت میکند