کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دریچه ء نور را بستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دریچه تخلیه
دیکشنری فارسی به عربی
حوض
-
windowed cast
گچ دریچهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] گچی که دریچهای از آن برداشته شود تا محل زخم یا جراحی دیده شود
-
bioprosthetic valve
دریچۀ زیستساختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی دریچۀ برسازهای قلب که از بافتهای زیستی، بهویژه بافتهای خوک، ساخته میشود
-
sunroof top
دریچۀ سقف جمعشو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] دریچۀ سقف برزنتی که قابلیت جمع شدن دارد
-
tilting-disk valve
دریچۀ صفحهرقصان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی دریچۀ برسازهای که یک صفحۀ گرد در آن نیمهآزاد حرکت میکند و باعث جریان یافتن خون در بین حفرههای قلب میشود
-
caged-ball valve
دریچۀ گویوقفس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] دریچهای با یک گوی متحرک که درون یک قفس فلزی قرار دارد و باعث جریان یافتن خون در بین حفرههای قلب میشود
-
artificial cardiac valve
دریچۀ مصنوعی قلب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] بافت طبیعی یا قطعۀ مصنوعی که جانشین دریچۀ قلب میشود
-
homograft valve
دریچۀ همپیوندینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] دریچهای که خاستگاه انسانی دارد و به قلب گیرنده پیوند زده میشود
-
از بندیا دریچه جاری شدن
دیکشنری فارسی به عربی
حوض
-
جستوجو در متن
-
حجاب حاجز
دیکشنری عربی به فارسی
ميان پرده , حجاب حاجز , پرده ء دل , ديافراگم , حجاب يا پرده گذاردن , دريچه ء نور را بستن
-
حت ء
لغتنامه دهخدا
حت ء. [ ح َت ْءْ ] (ع مص ) دوختن جامه را. || ریشه تافتن ، چنانکه گلیم را. || بستن ، چنانکه گره را. || زدن . || رَفَث . مباضعت .جماع کردن . || پیوسته نگریستن . || فرودآوردن متاع را از شتران . (منتهی الارب ). || بستن و استوار کردن دیوار را. (آنندراج ).
-
diaphragming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیافراگم، حجاب یا پرده گذاردن، دریچهء نور را بستن
-
diaphragmed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیافراگم، حجاب یا پرده گذاردن، دریچهء نور را بستن
-
diaphragm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیافراگم، میان پرده، حجاب حاجز، پردهء دل، حجاب یا پرده گذاردن، دریچهء نور را بستن
-
diaphragms
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیافراگم، میان پرده، حجاب حاجز، پردهء دل، حجاب یا پرده گذاردن، دریچهء نور را بستن