کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دریاگرفتگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
sea sickness
دریاگرفتگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تهوع ناشی از سفر با وسایل نقلیۀ دریایی
-
دریاگرفتگی
لغتنامه دهخدا
دریاگرفتگی . [ دَرْ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) حالت دریاگرفته . حالت تهوع در سفر دریا، مثل کوه زدگی . (یادداشت مرحوم دهخدا). دریازدگی . بحار. سَدَر. هُدام . و رجوع به دریا زدگی شود.
-
جستوجو در متن
-
بحار
لغتنامه دهخدا
بحار. [ ب ُ ] (ع اِ) دریاگرفتگی . (یادداشت مؤلف ).
-
دریارو
لغتنامه دهخدا
دریارو. [ دَرْ رَ / رُو ] (نف مرکب ) دریاگرفتگی . دریارونده . رونده در دریا. آنکه در دریا رود. دریاگذار. دریاپیما. از عالم (از قبیل ) آتش رو و موکب رو. (آنندراج ). سفرکننده در دریا. (ناظم الاطباء). دریانورد : کله خود دریاروان چون حباب بر آراسته خود ه...