کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درگیراندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درگیراندن
لغتنامه دهخدا
درگیراندن . [ دَ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به درگیرانیدن شود.
-
جستوجو در متن
-
درگیرانیدن
لغتنامه دهخدا
درگیرانیدن . [ دَ دَ ] (مص مرکب ) گیرانیدن . درگیراندن . افروختن آتش را. روشن کردن . برافروختن . روشن کردن و برافروختن بوسیله ٔ کبریت و نظایر آن : چون ابراهیم بیامد... درحال آتش درگیرانید و پاره ای آرد و خمیر کرد تا ایشان را چیزی سازد. (تذکرة الاولیا...
-
چراغ درگرفتن
لغتنامه دهخدا
چراغ درگرفتن . [ چ َ / چ ِ دَ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) روشن شدن چراغ . درگیر شدن چراغ . فروزان شدن چراغ . لازم چراغ برگرفتن . (ارمغان آصفی ) : بر آن رخ اعتمادم هست چندانک چراغ از هیچ کویی درنگیرد. خاقانی .ز دیدار تو یوسف را زلیخا مهر برگیردچراغ دیده ٔ...
-
گیراندن
لغتنامه دهخدا
گیراندن .[ دَ ] (مص ) گیرانیدن . گرفتن فرمودن و کنانیدن . (ناظم الاطباء). || چیزی را آتش دادن و آتش کردن . (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). آتش در چیز قابل اشتعال درزدن . درگرفتن (متعدی ). افروختن . شعله ور ساختن . روشن کردن آن در چیزی ، چون هیمه و جز آ...
-
سوختن
لغتنامه دهخدا
سوختن . [ ت َ ] (مص ) اوستا ریشه ٔ ساوچ ، سئوکایاهی (روشن کردن )، ساوکا «اتر» (شعله ٔ آتش )، «سائوکنت » (سوخته )،پهلوی «سوختن « » سوچیشن » ، هندی باستان ریشه ٔ «سوک «» سوکاتی » ، کردی «سوتین » (سوختن )، افغانی «سزال » سجال سواجاول ، استی «سوجون ، سوج...