کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درگشاده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درگشاده
لغتنامه دهخدا
درگشاده . [ دَ گ ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) گشاده در. که در آن گشاده باشد. بی مانع و سد. باز. مفتوح : درگشاده دیده ام خرگاه ترکان فلک ماه را بسته میان خرگاه سان آورده ام . خاقانی .خانه ٔ او راکس درگشاده ندیدی و سفره اش سرگشاده . (گلستان سعدی ).
-
جستوجو در متن
-
منفجی
لغتنامه دهخدا
منفجی . [ م ُ ف َ ](ع ص ) درگشاده . (آنندراج ). در و دروازه ٔ گشاد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انفجاء شود.
-
هفت خزانه
لغتنامه دهخدا
هفت خزانه . [ هََ خ ِ / خ َ ن َ / ن ِ ] (اِمرکب ) هفت خزینه . هفت عضو باطن آدمی زاد : بر هفت خزانه درگشاده بر چارگهر قدم نهاده . نظامی .رجوع به هفت خزینه شود.
-
سپهسالار
لغتنامه دهخدا
سپهسالار. [ س ِ پ َ ] (اِ مرکب ) سرلشکر. (شرفنامه ). مرادف سپهبد. (آنندراج ). قطب . (منتهی الارب ). صاحب الجیش . (مهذب الاسماء) : چنانکه او ملک است و همه شهان سپهش همه ملوک سپاهند و او سپهسالار. فرخی .سپهسالار لشکرْشان یکی لشکر شکن کاری شکسته شد از ا...
-
غولین
لغتنامه دهخدا
غولین . (اِ) سبوی دهن فراخ . (برهان قاطع) (انجمن آرا). هنینگ گوید: به اشکال میتوان این کلمه را از سغدی : «غوزئک » (ظرف ) (دییانا 277) مأخوذ دانست . در سغدی مسیحی غودی وزنه است . با کلمه های غولک ، غلک ،و غله مقایسه شود. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین )....
-
بسته
لغتنامه دهخدا
بسته . [ ب َ ت َ ] (ن مف ) مقابل گشاده . چون : در بسته و کار بسته و امید بسته و نظر بسته . (آنندراج ) (رشیدی ). نقیض گشاده . فراز شده . مسدود. مغلق : باب مغلق ؛ در بسته . (منتهی الارب ). || مقفل . سد شده . عایق شده . جلوگیری شده : دربسته زندانها برگش...