کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درگسلانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
درگسلانیدن
/dargosa(e)lānidan/
معنی
گسلانیدن؛ پاره کردن؛ بریدن؛ پاره کردن رشتۀ چیزی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
درگسلانیدن
لغتنامه دهخدا
درگسلانیدن . [ دَ گ ُ س ِ / س َ دَ ] (مص مرکب ) گسلانیدن . گسیختن . گسستن . || پاره پاره کردن . || کشیدن . (ناظم الاطباء) : چندان که مقود کشتی به ساعد برپیچید و بالای ستون رفت ملاح زمام از کفش درگسلانید و کشتی براند. (گلستان سعدی ). رجوع به گسلانیدن ...
-
درگسلانیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] dargosa(e)lānidan گسلانیدن؛ پاره کردن؛ بریدن؛ پاره کردن رشتۀ چیزی.