کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
درگاه
/dargāh/
معنی
۱. جلو در؛ جای در؛ آستانه.
۲. پیشگاه؛ بارگاه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. آستانه، ایوان، رواق، صفه، طاق
۲. آستان، پیشگاه، حضرت، عتبه، محضر
دیکشنری
door, doorway, threshold, sill
-
جستوجوی دقیق
-
درگاه
واژگان مترادف و متضاد
۱. آستانه، ایوان، رواق، صفه، طاق ۲. آستان، پیشگاه، حضرت، عتبه، محضر
-
portal 2
درگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] وبگاهی که بهطور عمده راه ورود به پایگاههای دیگر را فراهم سازد
-
درگاه
فرهنگ فارسی معین
(دَ رْ) [ په . ] (اِ.) 1 - بارگاه . 2 - پیشگاه ، آستانة در.
-
درگاه
لغتنامه دهخدا
درگاه . [ دَ ] (اِ مرکب ) (از: در + گاه ، پسوند مکان ) درگه . آن جای خانه که در است . مقابل پیشگاه . (یادداشت مرحوم دهخدا). آستانه ٔ در و جلو در و حضرت عتبه . (ناظم الاطباء). معرب آن درقاعة باشد. (از دزی ). در و باب . (ناظم الاطباء). جای در. مدخل . ج...
-
درگاه
لغتنامه دهخدا
درگاه . [ دَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان انگهران بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع در 150 هزارگزی جنوب کهنوج و 5 هزارگزی راه مالرومارز به انگهران . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
درگاه
لغتنامه دهخدا
درگاه . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اشکور بالا از بخش رودسر شهرستان لاهیجان واقع در 57 هزارگزی جنوب رودسر و 21 هزارگزی جنوب خاوری سی پل . آب آن از چشمه و راه آن مالروو صعب العبور است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
درگاه
لغتنامه دهخدا
درگاه . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دهشال بخش آستانه ٔ شهرستان لاهیجان واقع در 10 هزارگزی شمال خاوری آستانه و 2 هزارگزی دهشال ، با 1859 تن سکنه (طبق سرشماری سال 1335 هَ . ش .). آب آن از نهر لسکوکلایه و استخر و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیا...
-
درگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: dargāh] ‹درگه› dargāh ۱. جلو در؛ جای در؛ آستانه.۲. پیشگاه؛ بارگاه.
-
درگاه
لهجه و گویش تهرانی
چوبهای بالای درب روی دو جرز که بالای آنها آجر میچینند.
-
واژههای مشابه
-
کلاته درگاه
لغتنامه دهخدا
کلاته درگاه . [ ک َ ت ِ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گلمکان بخش طرقبه ٔ شهرستان مشهد. در دامنه و معتدل است با سکنه ٔ 129 تن . آب آنجا از چشمه و محصول آن غلات ، بنشن ، میوه جات ، و شغل مردم زراعت و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
نعلدرگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] ← تیر درگاهی
-
rudder hole, rudder port, helm port
درگاه سکان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] سوراخی در عرشۀ شناور در بالای محفظۀ محور سکان که سر محور سکان از آن عبور میکند
-
mooring pipe, hawser port
درگاه مهار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] قطعۀ ریختگی سوراخداری که بر روی بارو (bulwark) پرچ یا جوش داده میشود و طنابهای مهار را از داخل سوراخ آن میگذرانند
-
port scanner
پویشگر درگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] ← پویشگر آسیبپذیری