کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درویش علی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
النگ درویش
لغتنامه دهخدا
النگ درویش . [ اُ ل َ گ ِ دَرْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند در 30 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. کوهستانی و معتدل است . سکنه ٔ آن 7 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
خانه درویش
لغتنامه دهخدا
خانه درویش . [ ن َ / ن ِ دَرْ ] (اِخ ) نام محلی است کنار راه آباده به شیراز میان آباده و حاجی آباد و در ششصد و بیست و دو هزار و هفتصدگزی تهران .
-
حسن درویش
لغتنامه دهخدا
حسن درویش . [ ح َ س َ دَ ] (اِخ )رجوع به درویش حسن و مجالس النفائس ص 101 و 287 شود.
-
درویش پولی
لهجه و گویش تهرانی
درویش پرسه زن
-
درویش مومیایی
لهجه و گویش تهرانی
درویش خلافکار
-
جوجه درویش
لهجه و گویش تهرانی
نوچه درویش
-
غلامحسین خان درویش
لغتنامه دهخدا
غلامحسین خان درویش . [ غ ُ ح ُ س َ ن ِ دَرْ ] (اِخ ) در سال 1251 هَ . ش .متولد شد. پدرش موسوم به حاجی بشیر از مردم طالقان بود که به موسیقی هم کمی آشنایی داشت و اندکی سه تار مینواخت . فرزندش را به موزیک دارالفنون سپرد. غلامحسین در آنجا به فراگرفتن خط،...
-
حسین آباد درویش
لغتنامه دهخدا
حسین آباد درویش . [ ح ُ س ِ دِ دَرْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. در 30هزارگزی جنوب خاوری بیرجند.ناحیه ای است کوهستانی ولی معتدل . دارای 19 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
دره درویش عزیزآباد
لغتنامه دهخدا
دره درویش عزیزآباد. [دَرْ رَ دَرْ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 26 هزارگزی جنوب باختری الیگودرز و 20 هزارگزی خاور راه شوسه ٔ ازنا به دورود، با 237 تن سکنه . آب آن از چاه و قنات و راه آن مالرو است . (از فر...
-
پهلوان درویش محمد
لغتنامه دهخدا
پهلوان درویش محمد. [ پ َ ل َ دَرْ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) رجوع به درویش محمد... و حبیب السیر چ خیام ، فهرست ج 4 شود.
-
راهب درویش و ساءل
دیکشنری فارسی به عربی
راهب
-
فلسفه درویش ها
دیکشنری فارسی به عربی
روحانية
-
قَلَندر و درویش
فرهنگ گنجواژه
فقیر.
-
پادشاه و درویش
فرهنگ گنجواژه
دارا و ندار.
-
توانگر و درویش
فرهنگ گنجواژه
غنی و فقیر.