کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درویشانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
درویشانه
/darvišāne/
معنی
۱. مانند درویشان؛ به طریق درویشان؛ در هیئت درویشان.
۲. (قید) فقیرانه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
درویشانه
لغتنامه دهخدا
درویشانه . [ دَرْ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) مانند فقیران . فقیرانه . چون درویشان . (یادداشت مرحوم دهخدا). شبیه به مسکین . (ناظم الاطباء). || زاهدانه . مانند زاهد. صوفیانه . قلندرانه : بامداد می خواهیم که صحبت درویشانه داریم . (انیس الطالبین ص 18...
-
درویشانه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) darvišāne ۱. مانند درویشان؛ به طریق درویشان؛ در هیئت درویشان.۲. (قید) فقیرانه.
-
واژههای مشابه
-
درویشانه بر
لغتنامه دهخدا
درویشانه بر. [ دَرْ ن َ / ن ِ ب َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان . واقع در 3هزارگزی جنوب باختری لنگرود، کنار راه شوسه ٔ لنگرود به لاهیجان ، با 294 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
جستوجو در متن
-
فقیرانه
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) [عربی. فارسی] faqirāne درویشانه؛ مانند فقیران.
-
قلندروار
واژگان مترادف و متضاد
درویشانه، قلندرانه، لاقیدانه
-
خاکسارانه
واژگان مترادف و متضاد
خاشعانه، درویشانه، فروتنانه، متواضعانه ≠ مغرورانه
-
مسکنتبار
واژگان مترادف و متضاد
مسکنتآمیز، مسکنتآلود، توام با فقر، درویشانه، فقیرانه، مسکینانه
-
درویشمنشانه
واژگان مترادف و متضاد
۱. خاشعانه، متواضعانه ۲. درویشانه، صوفیانه، عارفانه ≠ توانگرانه
-
وجهی سنجاری
لغتنامه دهخدا
وجهی سنجاری . [ وَ ؟ ] (اِخ ) شاعری است که اشعاری درویشانه دارد. او راست :مرا چنانکه منم جمله خلق دانستندترا چنانکه تویی هیچکس نمیداند.(مجمع الخواص 241).
-
الهامی
لغتنامه دهخدا
الهامی . [ اِ ] (اِخ ) یکی از شاعران عثمانی و از مردم استانبول بود. وی یکی ازمشایخ طریقت نقشبندی و مرید حکیم چلبی افندی از خلفای امیر بخاری بود. اشعاری درویشانه و صوفیانه دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2). و رجوع بهمین کتاب شود.
-
زینتی
لغتنامه دهخدا
زینتی . [ ن َ ] (اِخ ) محمدحسین . از اهل مشهد و شخصی آرمیده و هموار است و در فن بنائی و معماری نادر زمان خود میباشد. چون خیلی درویش نهاد است اشعارش نیز درویشانه می باشد. تاریخ را بسیار خوب می گوید و این رباعیها از اوست :ای دوست شکست توبه های من مست ز...
-
درویش
لغتنامه دهخدا
درویش . [ دَرْ ] (اِخ ) لقب وشهرت عبدالمجید طالقانی خطاط مشهور است . وی در خط شکسته مانند میرعماد در نستعلیق استاد بوده است و این خط را به پایه ای رسانید که تاکنون کسی بدان نتوانسته است برسد. هدایت در مجمع الفصحاء (ج 2 ص 445) درباره ٔ او گوید: وی در ...
-
چرخ زدن
لغتنامه دهخدا
چرخ زدن . [ چ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) بمعنی حرکت دوریست . (آنندراج ). گرد گردیدن . بدور خویش گشتن چون سنگ آسیا. مانند گردباد بگرد خویش گردیدن . دور زدن . به دور خود یا بدور چیزی گشتن . به گرد خود گشتن : هست به پیرامنش طوف کنان آسمان آری بر گرد قطب چرخ ز...